چکیده:
یکی از انواع ادبی، ادبیات غنایی است که بیانکننده احساسات شاعر است. مرثیه گونهای از گونه های ادبیات غنایی است شاعر به وسیله آن از احساسات خود نسبت به از دست دادن امور مطلوبش سخن میگوید که مرثیه اجتماعی یکی از انواع مراثی است .هدف از این پژوهش شناخت جایگاه مرثیه اجتماعی در شعر معاصر، تقسیم بندی و بررسی و تحلیل آن است. برای این منظور ابتدا به آثار مختلف در زمینه انواع ادبی و مرثیه سرایی مراجعه و نکات مربوط به موضوع را فیش برداری کرده سپس دیوان پانزده تن از شاعران برجسته معاصر از جریان های مختلف شعری را بررسی و موارد مرثیه اجتماعی را استخراج و براساس اهداف موردنظر تحلیل کرده ایم. مرثیه در شعر معاصر از شکل فردی فراتر می رود و حوزه جدیدتری را نمایان می کند. مرثیه در مرگ مشاهیر با 55 % بیشترین درصد مرثیههای اجتماعی معاصر را به خود اختصاص می دهد و مرثیه وطن و مرثیه حوادث به ترتیب کمترین بسامد را داراست. پرچم دار مرثیه اجتماعی در شعر معاصر شفیعی کدکنی، محمدتقی بهار و فریدون مشیری هستند و سهراب سپهری، فروغ فرخزاد، پروین اعتصامی و فرخی یزدی به ترتیب کمترین تعداد مرثیه های اجتماعی معاصر را سروده اند.
خلاصه ماشینی:
در واقع اين خاصيت شعر غنايي که بيانگر احساسات و عواطف دروني آدمي است زمينهساز سرودن اشعاري شده که مصيبتها و حوادث اجتماعي شاعر به سرودن آنها روي ميآورد.
» (افسري كرماني، 1371: 79) ملک الشعرای بهار تحت تأثير احساسات آزاديخواهانة خويش اين ترجيع بند را در سوگ خياباني سرود: در دست كساني است نگهباني ايران كه اصرار نمودند به ويراني ايران آن قوم سرانند که زير سر آنهاست سرگشتگي و بي سر و ساماني ايران و بيت برگردان آن اين بيت است: گر خون خياباني مظلوم بجوشد سرتاسر ايران کفن سرخ بپوشد (بهار،1380: 337) نيما يوشيج در شعر «شکسته پر» به دکتر تقي اراني، مردي كه در ايران نداي بيداري سازنده و متشكل سرداد توجه دارد و این شعر را حدود یک سال پس از درگذشت او سروده است.
اين مرثيه با مرثية «شکسته پر» فرق دارد و چون اختناق سالهاي پيش کمرنگ شده بود شاعر با صراحت بيشتر از او ياد ميکند: دو سال مثل اينکه دو روز از غمش گذشت روز سفيد آمد از نو به سير و گشت بر ساحت جبين جواني خطِ دگر نوشت مانند اينکه آنکه تو داني نمرده است (همان: 450) شهريار غزلِ «شهر سوگوار» را در وفات بنابيان و سوگواري مردم تبريز پس از سوگ وي سروده است.
در اين مثنوي شاعر بعد از اينکه اندوه خود را در سوگ اين قهرمان ملي بيان ميکند به بيان مطالب اجتماعي ميپردازد و از اينکه در اين زمانه مردم قدر مردي و مردانگي را نميدانند و ارزشها دگرگون شده است، مي نالد: نيستي قهرمان دگر، كه تو را بر سر دوش، چون سبو ببرند (بهبهاني،1384: 491) «نوحه» شعري کوتاه است در مجموعه «از اين اوستا» که اخوان به ياد دکتر محمد مصدق سرود.