چکیده:
فالخوانی از دیوان حافظ به عنوان یک رفتار خاص اجتماعی است که در دانش عامیانه یا فولکلور قابل طرح و بررسی است. این سنت اجتماعی در زمان ها و مکان های مختلف به شکل های متفاوتی جلوهگر شده است که در همة موارد حکایت از نیاز انسان به دانستن آیندة مبهم خود دارد. تفال به دیوان حافظ به مثابه یک عنصر فرهنگی نقش مهمی در تلطیف روان فردی و اجتماعی ایفا میکند و در واقع از جمله اندوختهها و امکانات و نهادهای فرهنگی است که ریشه در قرن ها زندگی مادی و معنوی ایرانیان دارد و توسل به آن در غلبه بر فشارهای روحی و روانی موثر است و به سلامت جامعه کمک میکند. برخی از کارکردهای تفال به دیوان حافظ عبارتند از: آرامبخشی، بهبود روحیة فردی و اجتماعی، کاهش و تسکین آشفتگی های روحی و اختلافات جمعی و آیندهنگری(پیشگویی).روش تحقیق در این پژوهش توصیفی – تحلیلی و برگرفته شده از روش هرمونتیک ویلهام دیلتای و ماکس وبر است. ابزار جمعآوری اطلاعات تکنیک اسنادی (بدون عکسالعمل )شامل دیوان حافظ و دیگر آثار مرتبط با آن میشود. نتایج تحقیق نشان میدهد که تفأل به دیوان حافظ به مثابه نمونهای از عوامل فرهنگی، اجتماعی موثر در تنظیم و تعامل روانی- اجتماعی انسان ها در تأمین سلامت روانی افراد جامعه موثر است.
Bibliomancy from Poems of Hafez as a unique social behavior in Iranian folklore has been publicized in different times and places demonstrating the need of man for knowing his uncertain future. Recourse to Hafez’s poems as a cultural source has played an important role in purification of man’s soul in both his individual and social life. In fact, trusting in Hafez is a cultural trait that has roots in centuries of materialistic and spiritual lives of Iranians and helps them to overcome their psychological and mental stresses. The functions of bibliomancy from Hafez’s poems include: invoking tranquility, improving personal and social mentality, reducing mental distress, and foretelling the future. The research here uses a descriptive-analytical method derived from Wilhelm Dilthey and Max Weber’s hermeneutics. Data collected from documents revealed that bibliomancy from Hafez’s poems as an example of cultural, and social function plays an effective role in humans’ interaction and provides them with a better mental health.
خلاصه ماشینی:
کار گيتي همه بر فال نهاده است خداي خاصه فالي که زند چاکر و چون من چاکر )فرخي سيستاني، ١٣٥٥: ١٧٣( توصيه به فال گرفتن نيز شايد براساس همين عقيده است : کاري که کني به فال نيکو کن جايي که روي به بخت ميمون رو )قطران تبريزي، ١٣٦٢: ٣٥٦( البته اين اعتقاد نزد همه پسنديده و ممدوح نيست ، سنايي بر اين باور است که : سخن فال گون ندارد سود باد پيمود کاسمان پيمود 124 نيست الا به قدرت يزدان نيک و بد در طبايع گردان بيقضا خلق يک نفس نزند مرد عاقل چنين جرس نزند )سنايي، ١٣٧٧: ٧٠٤( و نظامي پناه بردن به فال و استمداد از آن را نشانه عجز آدمي ميداند: چو عاجز شود مرد چاره سگال ز بيچارگي در گريزد به فال کليد آرد از ريگ و سنگي به چنگ که آهن بسي خيزد از ريگ و سنگ )نظامي، ١٣٧٨: ١٠٣٦( عنص ري نيز شرط بينيازي از فال و فالگيري را ايمن بودن شخص بر هنرش ميداند: چو مرد بر هنر خويش ايمني دارد رود به ديده دشمن به جستن پيکار نه رهنماي به کار آيدش نه اخترگر نه فالگير به کار آيدش نه خوابگزار )عنص ري، ١٣٤١: ١٠٨( مردم در طول تاريخ هر نشانه اي را که ميتوانسته با دنياي غيب ارتباط داشته باشد منشا فال ميدانسته اند از قبيل حيوانات و پرندگان ، اعضا و احشا قرباني، اختلاج ، حالات و رفتار انساني و...