چکیده:
در این نوشتار به شیوهی تحلیلی – توصیفی، مبحث رایزنی و مشاوره، در گروه شخصیتهای منفی موجود در آثار حماسی زبان فارسی، یعنی ضدقهرمانان، مورد بررسی قرار گرفته است.
مشورت ضدقهرمانان اصلی و در برخی موارد سپهدار با مشاوران در امور مهمّی که تعیین کننده سرنوشت جنگ و یا آینده زمامداری شاه است، صورت میپذیرد. بر این اساس کارکرد مشاوران ضدقهرمان در دو دسته ی معین بررسی شده است:
1. ارائهی راهکار در شیوه رویارویی و نبرد ضدقهرمان با قهرمان و سپاه او. 2. تعبیر خواب و پیش بینی. براساس مطالعات صورت گرفته، مشاوران ضدقهرمان اصلی عبارتند از: وزیران، موبدان، منجّمان و فال گویان، سپهسالاران، افراد نزدیک به ضدقهرمان اصلی (برادر، فرزند و...)، متّحدان و در برخی موارد لشکریان، که هر کدام با ابراز آرای خود ضدقهرمان اصلی را در اتخاذ تصمیمات کشوری و به خصوص لشکری یاری میرسانند.
In this paper, counsel and consultation among the negative characters, or antagonists, in the national epic of Iran, are reviewed in analytic-descriptive approach. Antagonists and, in some occasions, generals consult with officials when important issues determining the future of wars and the destiny of kings’ realms, are concerned. Based on mentioned above, the function of antagonist’s counselors is analyzed and divided into two categories: first , offering helpful resolutions when antagonists encounter and fight against protagonists and their army ; second ,sleep interpretation and prediction. In accordance with carried out studies, antagonists’ counselors include ministers,zorasterian clergymen ,astrologers, fortunetellers, generals and antagonists’ close relatives , alliances and in some cases the armies that each group assist the antagonists with their opinions to make decisions especially about their territory and the army.
خلاصه ماشینی:
از نمونه هاي اين نوع ، موارد زير به شمارند: -پيل دندان = کوش پيل دندان ، فرزند کـوش و بـرادرزاده ضحـاک - کـه سرگذشت و مـاجراي نبرد او بـا پرورش دهنده اش ، آبتين ، در کوش نامه به طور مبسوط بيان شده است - پس از رويگرداني از آبتين ، شب هنگام در مجلس شاد خواري از جانب پدر به عنوان ضدقهرمان مشاور درباره ي شيوه ي مبارزه با آبتين مورد پرسش قرار مي گيرد: چو سرمست گشتند گردان ز مي به فرزند گفت اي گو نيک پي چـه نـيرنگ سـازيـم بـــا آبـتـين کزو تنگ دل گشت شاه زمين (کوش نامه ، ص ٢٤٤ ،ب ١٧٥٠-١٧٤٩) پيل دندان در پاسخ پدر، نقشه ي جنگي خود را_ که محاصره ي آبتين و سپاهيان او و سپس تاختن و يورش بردن بر آن هاست - اين گونه بيان مي کند: چنيـن داد پاسخ که شاهـا، تو دل ازين کار غمگين مدار و خجـل مـن ايـن رنـج بـردارم از شهريـار از ايـن نـاسپـاسـان بـرآرم دمـار کـه ايشـان بـر آن کوهـپايه برنـد نـدارنـد راهـي کـزو بـگذرنــد يکـي راه دارنـــد بـر تيـغ کـــوه که ديو از گذشتـن بمانـد ستـوه به ما چين کشد تنگ و دشوار راه نيايـد بـکـار انـدر آن جـا سپــاه اگــر شــاه گـيتـي بـفـرمــايــدم بـه يـاري يکـي لشکـر آرايــدم بـرآرم پيــاده بـــر آن تيـغ کــوه بـدارم بـر آن ره گروهـا گــروه بـدان تـا بـه مـاچيـن نيــابنــد راه ز بــالا در آرم بــر ايشـان سپـاه بـه شمـشيــر بر دارم او را ز جاي همه کوه سر بيني و دست و پاي (کوش نامه ، ص ٢٤٤ ،ب ١٧٥٩-١٧٥١) -برادر و بزرگان کشوري = افراسياب نمونه ي ديگر از اين نوع ، رايزني افراسياب با برادر خود، گرسيوز، و برزگان لشکري و کشوري در زمينه ي صلح با سياوش و رستم است : يکـي انجمـن ساخـت با بـخردان هـشيــوار و کـار آزمـوده ردان بديشـان چنيـن گفت کز روزگار نبينـم همـي بهـره جـز کــارزار بسـا نـامـداران کـه بر دسـت مـن تبـه شـد بـجنگ اندرين انجمـن بسـي شارستـان گشت بيمارستـان بسـي بـوستان نيـز شـدخارستـان گـر ايـدونک بـاشيـد همـداستــان بــرستم فرستـم يکــي داستــان در آشــتــي بـــا سـيـــاوش نـيــز بـجويـم فرستـم بـي انـدازه چيز (شاهنامه ، ج ٣، ص ٥٣-٥٢ ، ب ٧٩٥-٧٨٠) بزرگان نيز با صحه گذاشتن بر تصميم افراسياب ، او را در انجام امور مربوط به صلح مصمم تر مي سازند سـران يـک بـيک پـاسـخ آراستند همـي خوبـي و راستـي خواستند کـه تـو شهريـاري و ما چون رهـي بـر آن دل نهـاده که فرمان دهـي ...