چکیده:
صدق و کذب از مفاهیم عرفی است که در میان اهل لغت و فقها در مورد معیار صحیح آن بحث های فراوانی شده و در برخی موارد اختلاف نظر به چشم می خورد؛ از این رو در بسیاری از مسایل پیرامونی و مصادیق مشکوک، این نقاط اختلاف تسری پیدا کرده و آثار خود را در مفهوم شناسی و حکم شناسی عناوین مربوط به صدق و کذب نمایان می سازد. در این نوشته به بررسی این معیار با تکیه بر ابزار کشف مفهوم از طریق عرف استفاده می شود و در پایان از بین آراء ارائه شده با تکیه بر نظر جاحظ و با انضمام یک متتم که همان تبیین صور واسطه ای بین صدق و کذب است، رای مختار تبیین می گردد. هدف غایی بحث انتخاب مبنای صحیح در معیار صدق و کذب است تا جوینده را در تعیین تکلیف مصادیق مشکوک از جمله توریه، تعارف، مزاح، قصه گویی، خلف وعده و دیگر موارد به مقصود برساند.
Right and wrong are of convetional concepts, the criteria of which have been subject to many discusions on the side of faqihs and lexicologists and there have been some controversies in some cases. As a result, in many issues surrounding the concept and uncertain cases, this discrepancy in views has overflowed into the semantics and the recognition of religious canon. This study investigates this criterion relying on the discovery of meaning on the basis of convention and finally, of the views on the issue and based on Al-Jahiz’s view and adding complement, the authoritative view is codifies. The final purpose of this study is to find a right criterion to say right from wrong and in doing so help the researchers with telling right from wrong in doubtful cases like, equivocaton, standing on ceremony, joking, anecdoting, break of promise, etc.The consequence of this writing can be to provide a codified framework for precise conceptualization in the field of news sentences, which sometimes challenges imitator and even the priest. By explaining the six faces of the news sentences, this framework becomes clear.
خلاصه ماشینی:
بازخواني مفهوم صدق و کذب با تعميق در مرجعيت عرف ابوالقاسم عليدوست ، محمد جعفري (تاريخ دريافت : ١٣٩٥/٠٢/٠٧؛ تاريخ پذيرش : ١٣٩٥/٠٤/٠٤) چکيده صدق و کذب از مفاهيم عرفي است که در ميان اهل لغت و فقها در مورد معيار صحيح آن بحث هـاي فراوانـي شـده و در برخـي مـوارد اختلاف نظر به چشم مي خورد؛ از اين رو در بسياري از مسايل پيراموني و مصاديق مشکوک، اين نقاط اختلاف تسري پيدا کـرده و آثـار خود را در مفهوم شناسي و حکم شناسي عناوين مربوط به صدق و کذب نمايان مي سازد.
( دهخدا، ١٣٧٧ ماده کذب ) حاصل مديريت آراء اهل لغت را مي توان در دو نکته بيان کرد: الف ) تعريف کذب به نقيض صدق و بالعکس تعريف کاملا ناقصي اسـت کـه جوينـده را بـه آگاهي روشني از معنا و مفهوم اين دو واژه نمي رساند، چه آنکه در کنار مصاديق روشـن صـدق و کذب ، مصاديق مبهم و مرددي وجود دارد که براي تعيين تکليف آنها بايد به مبنايي روشن تمسـک کرد.
جاحظ اين قسم را نه صدق مي داند و نه کذب ولي بايد گفت اين قسم نيز صدق است چون قدر متيقن صدق را دارد و اگر کسي در عـرف ايـن کلام را بشنود تصديق مي کند و مخاطب ، فارغ از وضعيت گوينده او را صادق مي خوانـد و عـدم اعتقاد در تطابق کلام با واقع ، لطمه اي به صادق بودن نمي زند و گوينده در اينصورت قـدر متـيقن مفهوم کاذب را ندارد تا بدين وصف توصيف شود.