چکیده:
روشی که در بدیع لفظی ، موسیقی کل م را به وجود می آورد یا افزون می کند، تکرار است .
تکرار معمول در سطح کل م بررسی می شود. تکرار عل وه بر افزونی موسیقی شعر و ایجاد آرایه های
ادبی ، کاربردهای دیگری از جمله تعلیمی ، تاکیدی ، تبلیغاتی و ... دارد. یکی از ویژگی های خاص
مول نا در غزل گوئی شیوه ی تکرار است . مولوی در بکارگیری تکرار چندان توجهی به ایجاد
آرایه های ادبی ندارد هر چند که تکرار پی در پی بعضی از حروف واژه ها وجمل ت ، موسیقی
دل نشین و انواع آرایه ها را در شعر او به نمایش می گذارد، اما به نظر می رسد هدف اصلی مولوی
از تکرار در غزلیاتش جوانب دیگر آن مد نظر باشد. در این پژوهش سعی شده است عل وه بر نشان
دادن شیوه های گوناگون تکرار در دیوان شمس ، با ارائه آماری از بسامد واژگان نشان داده شود
که مولوی پیش از آن که با تکرار واژه ها و دیگر موارد لفظی و کل می در پی ایجاد آرایه های ادبی
و زیباسازی حاصل از تکرار در شعرش باشد، سعی در بیان و تفهیم اندیشه و جهان بینی خود
را دارد. ازین رو واژگانی را بکار می گیرد که بیان گر افکار و اندیشه های او باشند. در این پژوهش
عل وه بر بررسی بعضی از موضوعات تکرار در غزلیات شمس به روش توصیفی و تحلیلی ، مطالعه ی
بعضی از عوامل موسیقائی تکرار مثل شیوه های گوناگون بکارگیری ردیف و قافیه در دیوان شمس
هم مد نظر قرار گرفته است .
خلاصه ماشینی:
در اين پژوهش سعي شده است علاوه بر نشان دادن شيوه هاي گوناگون تکرار در ديوان شمس ، با ارائه آماري از بسامد واژگان نشان داده شود که مولوي پيش از آن که با تکرار واژه ها و ديگر موارد لفظي و کلامي در پي ايجاد آرايه هاي ادبي و زيباسازي حاصل از تکرار در شعرش باشد، سعي در بيان و تفهيم انديشه و جهان بيني خود را دارد.
در اين پژوهش علاوه بر بررسي بعضي از موضوعات تکرار در غزليات شمس به روش توصيفي و تحليلي ، مطالعه ي بعضي از عوامل موسيقائي تکرار مثل شيوه هاي گوناگون بکارگيري رديف و قافيه در ديوان شمس هم مد نظر قرار گرفته است .
در زمينه تکرار علاوه برکتبي مانند فنون بلاغت همايي ، تاليفات سيروس شميسا، کوروش صفوي ، کزازي و شفيعي کدکني ، مي توان از آثار تقي وحيديان کاميار(١٣٧٢)، محمد علوي مقدم (١٣٦٣)، غلام حسين مصاحب (١٣٨٩)، جهان دوست علي پور(١٣٨٨)، ژاله متحدين ) ١٣٥٤)، شهناز شاهين ( ١٣٨٢)، مسعود روحاني ( ١٣٩٠-١٣٩١) نام برد.
اما در اين زمينه خاص مقاله کارکرد رديف در غزليات شمس از هيوا حسين پور و ليلا محمدي (١٣٩١) که به بررسي ساختار رديف در غزليّات شمس از ديدگاه هاي زباني و بلاغي پرداخته و سپس هنجارگريزي هاي مولوي را در رديف نشان داده اند و مقاله نقش هاي ناهمگون در کلمات مکرر همسان در غزليات شمس از عباس علي وفايي (١٣٨٩) که انواع تکرار را از لحاظ دستوري مورد بحث و بررسي قرار داده قابل ذکر است .