چکیده:
مراحل مختلف زندگی غزالی با تحولات فکری او ارتباط مستقیم دارد. کنارهگیری از تدریس و پشت کردن به مال و جاه و شهرت، و روی آوردن به زهد و تصوف، رویکرد فکری و فلسفی او را مشخص ساخت. او پس از سفری طولانی که به اعتکاف و عزلت گذشت، به نقد مذاهب کلامی و فلسفههای رایج زمان خویش پرداخت.
غزالی در تاریخ فلسفه و کلام اسلامی شخصیتی منحصر به فرد است؛ مکتب و روش او در میان همتایانش خاص خود اوست. او بر خلاف متکلمان و فلاسفه معاصر خود و یا پیش از زمان خود تنها به نقد برخی از مسائل فلسفی و کلامی بسنده نکرد؛ بلکه بنای جدیدی از فلسفه و کلام به پا کرد که با تردید و شک در شیوه ها و عقاید آغاز می گردد و به مذهبی تکامل یافته در اخلاق، فلسفه و کلام منتهی می شود. به قول ارنست رنان، غزالی تنها فیلسوف مسلمان است که در تفکر فلسفی شیوهای خاص برای خود برگزید.
غزالی در روش ها و آرای فلسفی کلامی از معاصران خود پیشی گرفت و نظریه های جدیدی ابتکار نمود که قرن ها پس از او فیلسوفان متأخر در عصر روشنگری اروپا آن را تکرار کردند. از جمله این مسائل می توان به شک در حسیات و مسأله سببیت اشاره کرد.
نویسنده این مقاله می کوشد تا با استفاده از مهمترین و تأثیرگذارترین آثار غزالی سیر تحول افکار فلسفی – کلامی این اندیشمند بزرگ جهان اسلام را مورد مطالعه قرار دهد وبا رعایت ترتیب زمانی زندگی و تألیفات او به اندیشه های نهایی او در مورد فلسفه وکلام دست یابد.
There is a direct relationship between different stages of Gazzali's life and his mental transformations. Resigning from teaching, renouncing property, position and fame, while appealing to piety and mysticism, specified his mental and philosophical ideas. After a long journey which was spent by solitude and retirement, he began criticizing discourse and current philosophies of his time. Gazzali is a unique person in the history of philosophy and Islamic theology. His school and method among his peers is peculiar to him, himself. Contrary to his contemporary or former speculative theologians and philosophers, he did not suffice to the mere criticism of some philosophical and discourse problems, but he established a new home for philosophy and discourse which began with hesitation and doubt in methods and beliefs and ends with a perfect religion in ethics, philosophy and discourse. According to Ernest Renan, Gazzali is the only philosopher who selected a peculiar method in philosophical meditation for himself. Gazzali went ahead of his rivals in methods and discourse, philosophical ideas, while making new theories which only after centuries could recent philosophers in modern age of Europe enlightenment reach. Among these issues, doubt in sensations and causation can be named. The writer in this essay tries to use the most significant and effective works of Gazzali, so as to study the transformational path of philosophical thought of the great sage of Islamic world .Following the chronological order of his life and writings to attain his final ideas about philosophy and discourse.
خلاصه ماشینی:
او از همان اوان کودکي آموزش فقه را در محضر امام احمد راذکاني آغاز کردو پس از آن به نيشابور رفت و در مجلس درس امام الحرمين جويني حاضـر شـد(ابـن عساکر، ٢٨٤/١٤١٦) او در سال ٤٧٧هـ در جلسـات درسـي امـام الحـرمين حاضـر بـوده و ميتوان گفت او در همين مقطع زماني علم کلام را نزد جويني وتصوف و اصول آن را نزد فارمذي خوانده است (موسي ، ٤٢٢/١٩٨٢) جويني خود از متکلمان برجسته و اشعري مسلک زمان خويش بود که غزالي را به مطالعه در کلام فلسفه و منطق تشويق کرد.
اما آن علم يقيني که آدمي را به حقايق امور مي رساند در نظر غزالي کـدام اسـت ؟ غزالـي شرايط اين علم را بر مي شماردو مي گويد:"آن يقيني است که معلوم را بدون هيچ شک و شائبه اي نمايان مي سازدوامکان غلط و وهم با آن مقارن نمي گردد،و اگر کسي در راه بطلان آن ،سنگ را به طلاو عصا را به اژدهـا تبـديل کنـد ذره اي از ايـن يقـين کاسـته نخواهد شد(الغزالي، المنقذ/٢٦).
اگر چه غزالي در"المنقذ من الضلال "به ارباب احوال نظـر داردو ذوق را بـر عقـل ترجيح مي دهد، اما در تأليف ديگرش "الإقتصاد في الاعتقاد"سعي بر آن دارد کـه ميـان عقل و نقل تعادل برقرار نمايد واين همان روشي است که ابوالحسن اشعري در تمام نظرات خود پيشه کرد.
غزالي به نفوذ فلسفه در علم کلام پي برد و از اين جهت احساس خطر کرد(البوطي ،٩٣/٢٠٠١)؛ حتي در تهافت الفلاسفه نيز غرض اصلي غزالي دفاع از مذهب اشعري است ، به همين دليل اگر چـه مخاطبـان او در تهافـت ، فلاسفه هستند اما شيوة بيان آن شيوه اي کاملا کلامي به حساب مي آيد.