چکیده:
ابوعبدالله جعفربن محمد رودکی سمرقندی، از پارسی گویان نامور و استاد شاعران زبان فارسی است که علاوه بر فضل تقدم، شاعری سخت پرکار بوده است. متأسفانه از آن همه شعری که بدو نسبت داده اند بیش از هزار بیت برجای نمانده است، که با بررسی و پژوهش در اوزان این مقدار از شعر وی نیز می توان قدرت و توانایی آن استاد بزرگ را در فن شاعری دریافت. در این مقاله ویژگی های عروضی و وزنی اشعار رودکی در چهار بخش بررسی شده است و با پژوهشی علمی و کاربردی نتایج بدست آمده نیز بیان شده است.
خلاصه ماشینی:
و اينـک کـاربرد ايـن اوزان در ديـوان رودکي: ١- از بحر خفيف فاعلاتن مفاعلن فعلان ، بحر خفيف مخبون مقصور - گل صد برگ و مشک و عنبر و سيب - رودکي چنگ برگرفت و نواخت - به سراي سپنج مهمان را (فع لن = اصلم ) - اين جهان پاک خواب کردار است (فع لان - اصلم مسبغ ) - مرغ ديدي که بچه زو ببرند (فعلان = مخبون مقصور) - آخر هر کس از دو بيرون نيست (فع لان = اصلم مسبغ ) - مهر مفکن بر اين سراي سپنج (فعلان = مخبون مقصور) - شاد زي با سياه چشمان شاد (فع لان = اصلم مسبغ ) - اين جهان را نگر به چشم خرد (فعلن = مخبون محذوف ) - ملکا جشن مهرگان آمد (فع لن = اصلم ) - مهتران جهان همه مردند (فع لان = اصلم مسبغ ) - بر رخش زلف عاشقست چو من (فعلن = مخبون محذوف ) - وقت شبگير بانگ ناله ي زير (فعلان = مخبون مقصور) - زندگاني چه کوته و چه دراز (فعلان = مخبون مقصور) - گر نه بد بختمي مرا که فکند (فعلان = مخبون مقصور) - کاروان شهيد رفت از پيش (فع لان = اصلم مسبغ ) - اي لک ار ناز خواهي و نعمت (فع لن = اصلم ) - چون کسي کردمت به دستک خويش (فعلان = مخبون مقصور) - هست برخواجه پيخته رفتن (فع لن = اصلم ) - چمن عقل را خزاني اگر (فعلن = مخبون محذوف ) ٢- از بحر رمل فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلان بحر رمل مثمن مقصور - پيشم آمد بامداد آن دلبر از راه شکوخ - پشت کوژ و سر تويل و روي بر کردار نيل فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلان بحر رمل مثمن مخبون مقصور - گر من اين دوستي تو ببرم تا لب گور - گر شود بحر کف همت تو موج زنان - کس فرستاد به سراندر عيار مرا (فعلن = مخبون محذوف ) - چاکرانت به گه رزم چو خياطانند (فع لان = اصلم مسبغ ) فاعلاتن فاعلاتن فاعلن بحر رمل مسدس محذوف - حاتم طايي تويي اندر سخا - جمله صيد اين جهانيم اي پسر - مار را هر چند بهتر پروري - بوي جوي موليان آيد همي - يخچه مي باريد از ابر سياه (فاعلان = مقصور) فعلاتن فعلاتن فعلن رمل مسدس مخبون محذوف - ضيغمي نسل پذيرفته زديو.