چکیده:
یکی از موضوعات اصلی ادبیات تطبیقی، بررسی تاثیرهای ادبیات زبانهای پویا بر همدیگر است و درباره زبانهای فارسی و عربی، بیشتر سخن از تاثیر ادب عربی برادب فارسی است. امّا در این مقاله، سخن از تاثیر اوزان متداول شعر فارسی بر اشعار عربی پارسی گویان قرنهای ششم و هفتم هجری است.
اوزان رایج شعر کهن فارسی هرچند ماخوذ از شعر عربی است، امّا پارسی گویان در آن تصرف کردهاند و آن را با ساختار زبان فارسی هماهنگ نمودهاند.
این پارسی گویان در سرایش شعر عربی – علاوه بر بحور ویژه شعر عرب – بحور متداول شعر فارسی را منظور داشتهاند و اشعار عربی خویش را بدان آراستهاند. در این مقاله با بهره گرفتن از منابع معتبر، تفاوت کاربرد اوزان مشهور شعر عرب و فارسی بیان شده است و نتیجهای که بهدست آمده، آن است که بیشتر ملمعات و اشعار عربی شاعران ایرانی، در وزن و شیوهی سرایش، تابع شعر فارسی است و در واقع این شاعران عربی را به شیوه عجمی گفتهاند و به قول مولانا:
چه غم است ار زرم بشدکه مئی هست همچو زر
عربی گرچه خوش بود عجمی گو تو ای پسر
One of the most important issues in comparative literature is the investigation and analyzing the relationship between the literature of creative languages and their influences on each other. Although Arabic literature have influenced on most of the Persian literay works, in this essay the common rhythms 0f persian poems that lnfluence on persian’s Arabic poems during sixth and seventh centueries will be disscussed .Whereas common rhythms 0f persian classical poems is caused of Arabic poems, persian poets have applied it to Persian structure . In addition to use Arabic meters, the persian poets considered Persian meters in their Arabic poems. In this essay the differences between common rhythms in Arabic and Persian poems are disscused by means of reliable refrences. The tresults demonstrates that the most bilingual and Arabic poems found in works of Iranian poets, in rhythem and method of poetry, are influenced by Persian poems. In fact these poets said Arabic in Persian form.
خلاصه ماشینی:
متن اصلي: شاعران سبک خراساني با ادب و شعر عرب آشنا بودند و حتي دانستن اين زبان و تسلط بـا ادبيات آن را نوعي مباهات مي دانستند، چنآن که منوچهري گفته است : من بسي ديوان شعر تازيان دارم زبر تونداني خواند الاهبي بصحنک فاصبحين (منوچهري،١٣٢٦: ٧٠) و تذکره ها نيز از ديوان هاي اشعار عربي آنان سخن گفته اند اما چون ايـن ديوانهـاي شـعر عربي اکنون در دست نيست نمي توان درباره نحوه ي سرايش يا اوزان متداول آنان سـخن گفت .
و اين غزل نيز در بحر وافر معصوب : (مفاعلتن مفاعيلن فعولن )، سروده شده است : ادرکأسي و دعني عن قنوني جننت فلا تحدث من جنوني (بلخي، ١٣٦٣ ،ج ٧ : ٥٩) ج نن ت ف لا / ت حد د ث من / ج نو ني مفاعلتن / مفاعيلن / فعولن آن چه در ملمعات و اشعار عربي مولانا مشهود است رغبت فراوان وي بـه دو بحـر رمـل و رجز است و غزلسرايان سبک عراقي به اين دو وزن رغبت فراوان داشته اند.
و يا اين بيت عربي که در يکي از ترجيع بندهاي مشهور شيخ آمده است در وزن تابع شـعر فارسي است : يا محرقتي بنار خد من جمرتها السراج تقبس (همان : ٦٥٢) يا مح ر / ق تي ب نا / رخد دن مفعول / مفاعلن / فعولن که در بحر هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف (مفعول مفاعلن فعولن )، سروده شده است و اين بحر – به اين شيوه – در شعر عرب کاربرد ندارد.