چکیده:
مسالهای که درباره مباحث عصمتپژوهی مطرح است، این است که آیا در سرایت دلایل عصمت اشخاصی به اشخاص دیگر اشتباهاتی صورت گرفته است یا خیر؟ به عنوان مثال دلایلی که ثابتکننده عصمت همهجانبه نبی اکرم صلّی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السّلام است، به انبیای سلف علیهم السّلام سرایت داده شود و به وسیله آن دلایل خواسته شود عصمت همهجانبه انبیای سلف علیهم السّلام نیز اثبات شود؛ در حالیکه هیچ وجهی برای این سرایت وجود نداشته باشد و دلایل فقط ثابتکننده عصمت همهجانبه نبی اکرم صلّی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السّلام باشد، نه بیشتر. بررسی مباحث عصمتپژوهی نشان میدهد گاهی از برخی دلایل عصمت فراتر از محدوده و برد پوششدهنده خود استفاده شده و دلایل عصمت اشخاصی به اشخاص دیگر بدون دلیل متقن و استوار سرایت داده شده است. این اشتباه گاهی در استفاده از دلایل عصمت اشخاصی برای اثبات عصمت اشخاص دیگر و گاهی در ردّ دلایل عصمت اشخاصی بهجای رد دلایل عصمت اشخاصی دیگر است. هدف از این پژوهش، آسیبشناسی مباحث عصمتپژوهی در این مساله و نشان دادن اشتباهاتی است که در این زمینه صورت گرفته است. نگارنده در این مقاله در صدد است که با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، این مساله را مورد بحث و بررسی قرار دهد.
A problem in studies of infallibility is whether the reasons for infallibility of one person might be extended to another person without a warrant, or there should be a warrant for such extension. For example, can one extend the reasons for the full-fledged infallibility of Prophet Muhammad and Shiite Imams to past prophets and prove their full-fledged infallibility as well, while there is not warrant for this, and the relevant reasons only established the full-fledged infallibility of Prophet Muhammad and Shiite Imams? A consideration of issues concerning infallibility shows that certain reasons for infallibility are sometimes deployed outside of their proper scope and extended to other people with a cogent reason. Such a mistake sometimes occurs in deploying the reasons for the infallibility of one person to prove the infallibility of another person and sometimes for rejecting the infallibili-ty of a person, instead of rejecting that of another person. This research aims to find gaps in studies of infallibility, showing certain errors that occur therein. We consider the problem with a descriptive and analytic method.
خلاصه ماشینی:
برای مثال آیا میتوان دلایل ثابتکنندۀ عصمت همهجانبۀ نبی اکرم| و ائمه اطهار^ را به انبیای سلف^ سرایت داد و با آن دلایل، عصمت همهجانبۀ انبیای سلف^ را نیز اثبات کرد، درحالیکه هیچ وجهی برای این سرایت وجود نداشته باشد و دلایل تنها ثابتکنندۀ عصمت همهجانبۀ نبی اکرم| و ائمه اطهار^ باشد و نه بیشتر؟ بررسی مباحث عصمتپژوهی نشان میدهد گاهی از برخی دلایل عصمت فراتر از محدودۀ پوششدهندۀ خود استفاده شده و دلایل عصمت اشخاصی به اشخاص دیگر بدون دلیل متقن سرایت داده شده است.
1. سرایتدادن دلایل عصمت برخی اشخاص برای اثبات عصمت اشخاصی دیگر در این قسمت، سرایت آیات و روایتهای دالّ بر عصمت همهجانبۀ نبی اکرم| و ائمه اطهار^ به انبیای سلف^ و تعمیم عصمت شاهدان امتها، مطهران و مخلَصان به همه انبیا^ مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
اینکه روایتهایی را که در آنها اوصافی مبنی بر عصمت امام از هرگونه خطا و سهو و نسیان آمده، به طریـق اولـی شـامل پیـامـبر نـیـز بدانیم، محل تأمل است؛ زیرا اگر منظور از پیـامـبر، نبی اکرم| است که عصمت مطلق ایشان محل بحث نیست و اختلاف نظری دراینباره نیست و علامه نیز این مطلب را میپذیرد و اگر منظور از پیـامـبر، انبیای سلف^ باشد، بدین معنا که وجود این اوصاف در انبیای سلف^ اولی از وجود آن در امامان^ باشد، این مطلب، محل تأمل است؛ زیرا در بحار الأنوار بابی است با عنوان «امامان^ أعلم از انبیا^ هستند» که در آن روایتهای زیادی در این باره ذکر شده است (نک: مجلسى، 1403ق، ج26، صص 194-200).
اشتباه دیگر ایشان این بوده است که به جای اینکه دلایل عصمت انبیا^ را ردّ کنند، دلیل قرآنی عصمت نبی اکرم| و ائمه اطهار^ را رد کردهاند.