چکیده:
نگارندگان در این پژوهش بر آنند تا به شیوه تحلیلی و توصیفی، درونمایه اخلاقی رمان ملت عشق را براساس نحوه بیان نویسنده تفسیر کنند. شافاک در این رمان با وامگیری از اندیشههای شمس و مولانا و با بازخوانی خلاقانه و نوآورانه عشق در دو روایت موازی و با تمرکز بر چهل قانون شمس، ضرورت رویآوردن به اخلاق و معنویت را در زندگی گذشته و امروز یادآور شده است؛ اگرچه رمان در دو زمان و مکان متفاوت روایت شده است که تفاوت چشمگیری دارند از آنجا که هر دو دارای یک بنمایهاند؛ به شکلی بیشباهت به یکدیگر نیستند. یکی از علل توفیق روزافزون شافاک به نحوه تلفیق سنت و مدرنیته و پیوند نامرئی این دو داستان برمیگردد؛ اما دلیل اصلی اقبال خوانندگان به این رمان را میتوان معطوف به روایت دوم و نحوه آشنایی و ارتباط شمس و مولوی دانست. مغناطیس رابطه رازناک شمس و مولوی که روایت اول را در خود مستحیل ساخته موجب استحاله معنوی خوانندگان این رمان شده است.
یافتههای پژوهش، حاکی از آن است که نویسنده، مسائل معنوی را در این رمان به دو شیوه مستقیم و غیرمستقیم در کانون توجه خویش قرار داده و مجدانه در القای ارزشهای اخلاقی کوشیده است: در روش مستقیم، نویسنده با تمسک به گزارههای خبری، بهرهگیری از مجاوبهها و استدلالآوری و جملههای قصار و در روش غیرمستقیم از طریق توصیف، بهرهگیری از نماد و تشبیه، عملکرد شخصیت داستانی و همچنین شگردهای آیرونیک، تنگناهای اخلاقی را تبیین کرده و با تصویرسازی و جزئینگری، زمینه پرورش درک اخلاقی را در مخاطبان فراهم ساخته است. در نهایت، خوانندگان این رمان نیز به مدد شبیهسازی، همدلی و تخیل توانستهاند به تقویت حواس اخلاقی خویش نائل آیند.
خلاصه ماشینی:
82 الف ) اللا چگونه زنی است ؟ الیف شافاک، اللا روبشتاین را در رمان ملت عشق این گونه معرفـی مـیکنـد: زنـی کـه سالهاست ، عادتها، نیازها و سـلیقه هـایش تغییـر نکـرده (شـافاک، ١٣٩٨: ٨ و ١٠٢)؛ یگانـه قطبنمای زندگیش ، خانه و خانواده اش بوده (همان : ٨)؛ در فهرسـت اولویتهـایش ، عشـق ، جایگاهی نداشته و بچه ها، اولویت اول زندگی او بودند (همان : ٩)؛ همیشه محتاط (همان : ١٠)؛ خجالتی، سر به زیر و ترسو بوده (همان : ١١)؛ کسی که دوست داشته ، روزی، منتقـد سرشناسی بشود (همان : ١٣)؛ زنی، خانه دار و وسواسـی (همـان ) کـه در دانشـگاهی پـر از فمنیست درس خوانده (همان )؛ پس از فارغ التحصیلی به طور مـنظم مشـغول کـار نشـده بود؛ فقط برای چند مجلۀ زنان ، کارهای جزئی ویراستاری انجام داده بود؛ عضـو بعضـی باشگاه های کتابخوانی شده بود و هرازگاهی هم برای روزنامه هـای محلـی، نقـد کتـاب نوشته (همان )؛ به مطالعه ، علاقه بسیار داشته (همان : ١٤) و هرگـز دوسـت نداشـته کـه در مرکز توجه باشد (همـان : ١٥)؛ اعتقاد دارد که مردان ، موجوداتی ناشناختیانـد (همـان : ١٨)؛ زود ازدواج کرده و بسرعت بچه دار شـده اسـت (همـان : ١٨و ١٩)؛ از جـوانیش و شـروع رابطه اش با دیوید، خاطرات خوبی ندارد.