چکیده:
این پژوهش با هدف «مطالعه کیفی انتقال فرهنگ دینی از طریق خانواده به فرزندان دهه 80-60» انجام شده است. این مطالعه با پذیرش این پیش فرض که فرهنگ دینی به مثابه امری متغیر که در طول چند دهه اخیر با تغییرات اساسی روبرو بوده به شناسایی و تفسیر انتقال فرهنگ دینی از سوی خانواده ها به فرزندان پرداخته است. بدین منظور با مروری بر مطالعات پیشین، در قالب رویکرد تفسیری و با استفاده از روش پژوهش کیفی و انتخاب تکنیک مصاحبه نیمه ساختار یافته به عنوان تکنیک پژوهش اطلاعات جمع آوری شد. جامعه آماری شامل متولدین دهه 60 تا 80 شهر تهران است که با 32 نفر به اشباع نظری رسید. یافته های پژوهش بیانگر آن است که در نسل های دهه 80-60 ، فرهنگ دینی که در قالب اعتقادات، باورها، مناسک و عواطف مورد بررسی قرار گرفته است به امری فردی، شخصی، کمتر الزامی، آزادانه و مبتنی بر تعقل و خردورزی تبدیل شده است؛ همچنین انتقال فرهنگ دینی تاثیرپذیری کمتری از نهادهای رسمی دینی و اجباری دارد. در بعد اعتقادی انتقال فرهنگ دینی، خانوادهها موفقیت نسبی داشته و توانستهاند فرهنگ دینی را نهادینه سازند. همچنین در بعد پیامدی، هنوز دین به مثابه یک امر دینی، نقش بازدارنده ای در پیشگیری از آسیبهای فردی و اجتماعی دارد.
The purpose of this study was to conduct a "qualitative study of the transmission of religious culture through the family to the children of the 60s and 80s".This study identifies and interprets the transmission of religious culture from families to children by accepting the assumption that religious culture as a change has been undergoing major changes over the past few decades. For this purpose, a review of previous studies was conducted in the form of an interpretive approach using qualitative research method and the selection of semi-structured interview technique as the research technique. The statistical population consists of those born in the 60s and 80s of Tehran who reached theoretical saturation with 32 people. The findings of the study indicate that in the generations of the 80s and 60s, the religious culture that has been examined through beliefs, beliefs, rituals and emotions has become individual, personal, less obligatory, free and rational، The transfer of religious culture is also less effective than formal religious and compulsory institutions. In the religious dimension of religious culture transmission, families have had relative success and have been able to institutionalize religious culture. Also in the aftermath, religion as a religion still has a deterrent role in preventing personal and social harm.
خلاصه ماشینی:
بسیاری از خانواده ها تلاش عمده ای در جهت انتقال آموزه های دینی دارند تا آن ها را مطابق با آنچه که خود آموزش دیده و باور دارند بپرورند، اما باید به این نکته اشاره داشت که وقتی از دین ، دینداری و فرهنگ بحث میشود، میتوان گفت که دینداری و پایبندی به اصول و موازین دینی همچون سایر پدیده های اجتماعی امری انسانی ـ اجتماعی بوده و از نسلی به دیگر با تکثر، تنوع و تغییر همراه است .
1- Family institution 2- Bourdieu تحقیقات متعدد از سویی حاکی از توجه به دین و دینداریاند مانند تحقیقات کینگ (٢٠١٠)، ماهونی (٢٠١٠) نشان میدهند که ارتباط والدین و فرزندان در زمینه مسائل مذهبی (اعتقادات ، باورها، مناسک ، تجربه دینی) نسبت به دهه ٨٠، قویتر و مثبت تر شده است (٢٠١٣ ,king, Ledwell)، همچنین فاکتورهای متعدد مورد بررسی دیگر همچون سن و جنسیت در آموزش و تربیت دینی مؤثر بودند (٢٠١١ ,Sechrist).
مور (٢٠٠٢) در پژوهشی نشان داد که نوجوانان و جوانان مذهبی نسبت به همسالان خود در زندگی دچار آشفتگی کمتری میشوند؛ همچنین آن دسته از دانش آموزان دبیرستانی که به صورت 1- Kézdy 2- Martos 3- Boland 4- Horváth 5- Wink 6- Ciciolla 7- Dillon 8- Tracy منظم در مراسم مذهبی و نیایش شرکت میکنند، در زندگی روزمره با آسیب های کمتری از نظر اجتماعی و روانی مواجه گشته اند و در فعالیت های سازندگی بیشتر شرکت میکنند.