چکیده:
استین در برابر کشور و دنیا، نسل کنونی و آینده ، زمین و آسمان ، مسئولیت بزرگی دارد و باید بداند که هنر برای هنر با شعر بزرگ سازگار نیست . فروغ برای دل خودش مینویسد به جای اندیشه و تجربه ، احساس تخیلی خود را به تصویر میکشد در حالیکه آرزو دارد شاعری مردمی باشد. فروغ اولین شعرش را به مجله روشنفکر که در آن زمان فریدون مشیری مسئول صحنه شعر در آن بود؛ شروع کرد در همان زمان بود که صدها هزار نفر با خواندن شعر نوشته های بیپروای او با نام او آشنا شدند و به اوج شهرت رسید. صور خیال فروغ ، آفت زندگی جسمانی و نماد حالت اندوهبار روحانی است . سروده های او سرشار از صور خیال دلتنگی و ویرانی است و برخلاف شعر تفکری، وابسته به درک تخیلی و تجربه است . وی سرودن شعر را آغاز کرد بدون اینکه معنای وزن و مجر را بداند. این گونه ناپایداریها از خودسری است نه نادانی ولی به هر روی بعد از نیما آشناترین شاعر با آهنگ شعر اوست که البته به آهنگ شعر نیز بیش از معنا اهمیت میدهد. ولی آهنگ ناهماهنگ بیشتر سرودهای آغازین او گوش خواننده را آزار میدهد. اما طولانیترین سرودة این مجموعه "ایمان بیاورید به آغاز فصل سرد" از اعتراض های فرضی، ذهنی، حساس و البته درجه دو که با خودش یگانه نیست ، سخن میگوید. وامدار احساس گناه و افسردگی حاصل از احساس شخصی و تردید در ایمان خود اوست . سروده داستان انسانی است که ایمان خود را از دست داده و آرزو دارد آن را به دست آورد. احساس آشفتگی درون آرزوی بازگشت به بیگناهی کودکی و پیوستن به مردم ، از ژرفای دل شاعر برخاسته است . او در پی زدودن تردید است ، اما دوگانه با سرودهای تردید گرای بعدی، لرزان تر از آن است که بتواند تنش درونی را بزداید و ذهن خود را به سطح اعلایی برساند.
خلاصه ماشینی:
اشعاري که دستيابي به معناي کامل آنها جز از طريق تأويل امکان پذير نيست دخالت شعور ناخودآگاه ٢٦٠ و حالت بيخودي «اميد» در سرودن شعر «سبز» منجر به ايجاد تمايزي عظيم ميان اسلوب شعري او با ديگر اشعارش ، گشته است و اين تفاوت هم در لفظ و هم در معنا کاملاً مشهود است .
وي معتقد است ، تسليم در برابر آنچه به ذهن وارد ميشود و صداقت و اخلاص در بيان آن ، زمان نظم ، اين کلام مقدس را به حقيقت خود و آنچه بايد باشد، نزديک ميکند، اما آنچه بايد باشد چيست ؟ به گفته اخوان ، آن چيزي نيست جز «زندگي نجيب روحي و تأمل ، حرکت زمانه ...
با توجه به آنچه گفتيم براي زبان شعري اخوان ، در شعر «سبز» چند ويژگي کلي ميتوان در نظر گرفت ؛ يکي از اين ويژگيها که خود شاعر بر ضرورت آن در زبان شعري خويش تأکيد کرده است ، «دقت و درستي» است : «[زبان من ] دستورالعملش اين است : درست و دقيق باشيم ، فقط همين و همين » (اخوان ثالث ، ١٣٥٥: ٣٢).
» (همان ؛ ٢٠٩) آنچه نظر اين نويسندة محقق براي ما روشن ميکند، اين است که شعر ناب برخلاف ديگر اشعار، تأويل پذير است ، «سبز» نيز با اشتمال بر تمام ويژگيهاي اين نوع شعر، در زمرة اين اشعار ناب قرار ميگيرد و از اين اصل مستثني نيست .