چکیده:
ارتباطات میان فرهنگی نوعی از ارتباطات است که عهدهدار بررسی ارتباطات و روابط میان دو فرهنگ، دو فرد از دو فرهنگ و مانند آن است و رشتههای مختلف علمی را برای پاسخگویی به نیازهای انسان جدید با خود همراه نموده و به بشر کمک میکند تا خود و جهان پیرامون را بهتر بشناسد. این شناخت با پذیرش تفاوتهای میان فرهنگهای مختلف میسر میشود؛ تیلور معتقد است به رسمیت شناختن فرهنگها و هویتهای متفاوت اساسا به معنی به رسمیت شناختن اموری است که انسانها گرامی میشمارند. در نظریه ارتباطات میان فرهنگی و میان گروهی اثر واتس و گیلز، گروههای اجتماعی، مثل گروههای نوجوانان و گروههای قومی، فرهنگهای خاص خود رادارند که شامل غذا، آدابورسوم، ادبیات و موسیقی است. ارتباطات میان فرهنگی بر این مسئله تاکید میکند که فرهنگها چگونه از طریق مدیریت بر رفتارهایی مثل فاصله شخصی و ژستها، از یکدیگر متمایز میشوند و ارزشهای فرهنگی که زیربنای اقدامات ارتباطی فرهنگهای مختلف ازجمله فردگرایی-جمع گرایی، فرهنگهایی با بافت فرهنگی ساده و بافت فرهنگی پیچیده و غیره است، چگونه درک میشود. با توجه به اینکه الگوی موجود تمایز بین فرهنگهای گوناگون را نمیپذیرد، پژوهشهایی جهت دانشافزایی در امر ارتباطات میان فرهنگی بدون تاکید بر یکسانسازی فرهنگها و با توجه به رسمیت شناختن فرهنگهای گوناگون، دارای ضرورت و اولویت است. در این بررسی پس از ترجمه مداخل ارتباطات میان فرهنگی در دائرهالمعارف بینالمللی ارتباطات به فارسی با دقت نظری بالا، آخرین الگوی ترمینولوژیک آن تبیین میشود. با روش اصطلاحشناسی انتقادی مشخص میشود، باوجود ادعای این شاخه از دانش مبتنی بر پذیرش تفاوتها، درروند جهانیشدن، یکسانسازی فرهنگی در راستای اهداف طبقه غالب در حال وقوع است. تحقیق حاضر با استفاده از نقد درونی و بیرونی، فهمی انتقادی از مطالعات ارتباطات میان فرهنگی به دست داده و بابیان نظریه ارتباطات میان فرهنگی قرآنی مبتنی بر اصطلاح تعارف بهنقد و نتیجهگیری پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
مطالعه انتقادي ترمينولوژي ارتباطات ميان فرهنگي در دائره المعارف بين المللي ارتباطات مبتني بر نظريه قرآني تعارف تاريخ دريافت : ٩٨/٠٣/٢٥ تاريخ تأييد: ٩٨/٠٤/٢٢ 1 ------------------------------------------- مريم غازي اصفهاني چکيده ارتباطات ميان فرهنگي نوعي از ارتباطات است که عهده دار بررسي ارتباطات و روابط ميـان دو فرهنـگ ، دو فرد از دو فرهنگ و مانند آن است و رشته هاي مختلف علمي را براي پاسخگويي به نيازهاي انسان جديد بـا خود همراه نموده و به بشر کمک مي کند تا خود و جهان پيرامون را بهتر بشناسد.
» (توکلي ، ١٣٨٩، ٢٠٦) در پژوهش حاضر فرض غالب بر اين اسـت کـه جهـاني شـدن در چـارچوب امپرياليسـم شکل گرفته است و باعث گسترش فرهنگ غربي و آمريکاي براي هـر بخـش از جهـان و بـه دنبال آن از دست رفتن سنت هاي فرهنگي غير غربي شده است .
» (موس ، ترجمه اردبيلي: ١٩٨) مداخل مربوط به ارتباطات ميان فرهنگي (٣١ مدخل ) به فارسي ترجمه شد و با روش اصطلاح شناسي کابره از جنبه زبان شناختي ، شناختي و کاربردشناختي بررسي شـد کـه بـه جهت اختصار تنها يک مدخل به همراه تحليل هاي مربوطه در اينجا آورده مي شود.
«ارتباطات ميان فرهنگي ابتدا توجه به جهان اطراف ، فرهنگ هاي ديگر و شناخت آن هـا را برميانگيـزد و اين شناخت باعث ميشود تا خود را نيز بهتر بشناسيم ، زيرا مفهوم خود و ديگري، در توجـه بـه وجوه مشترک و متفاوت نهفته است .