خلاصه ماشینی:
طی سالهای گذشته ما بارها نگران سرنوشت تو بودیم * آرنت برای یاسپرس احترامی عمیق قائل بود و به گفتۀ خود او «عملی نیست که من انجام داده باشم و در هنگام انجام آن فکر نکرده باشم چگونه در مورد آن به شما توضیح خواهم داد یا توجیهش خواهم کرد».
اگر امکان تدریس دوباره در دانشگاه فراهم شود (٦) – در حال حاضر من باید همچنان ساکت بمانم ، نمی توانیم چیزی نشر کنیم یا بیان کنیم ، ولی مطمئناً بزودی این وضع تغییر خواهد کرد – آنگاه هفته ای یک ساعت در بارۀ وضعیت روشنفکری در آلمان تدریس خواهم کرد (٧).
دبیران مجلۀ پارتیزان ریویو (٣) (لسکی چند و چون آن را برای شما توضیح خواهد داد) وقتی از من شنیدند دربارۀ وضعیت روشنفکری در آلمان تدریس خواهی کرد (٤) خیلی اشتیاق نشان دادند.
و بعد باید از شما بخواهم که در مورد آنها اغماض به خرج دهی، به عبارت دیگر، فراموش نکنی که من به ٤٥٥ زبانی بیگانه می نویسم (و این مشکل خاص مهاجرت است ) و اینکه برای دوازده سال از آرامشی که لازمۀ کار روشنفکری است فقط وصف آن را شنیده ام .
هنگامی که فردی نسبت به گفته های «مردمی» که صرفاً به عنوان تجلی توده و زمان ظاهر می شوند، تا این حد بی تفاوت شده باشد؛ وقتی که شخص این تغییرات متضاد را تجربه کند، همانگونه که من کرده ام ، و پس از آنکه سالها مورد بی اعتنایی بودم و از من پرهیز می شد، الآن ناگهان شهرتی کاذب یافته ام و روزانه در بیست نامه یا بیشتر غرق می شوم ؛ در آن هنگام است که شخص بیش از پیش حساس می شود و بیشتر نیاز پیدا می کند تا از آن عدۀ معدود خبری دریافت کند.