چکیده:
وقف در طول تاریخ اسلام همواره سهم بسزایی در ایجاد تمدنی شکوفا داشته است؛ امری که حتی فرهنگ غرب را نیز تحت تأثیر خود قرار داده و به آن اذعان شده است. تحقیق حاضر به دنبال تبیین میزان نیاز به وقف و گسترش و ترویج امور مربوط به آن در جوامع اسلامی و بشری است؛ بدین شکل که با روش توصیفی-تحلیلی و با ذکر نمونههای وقف بر مراکز عام المنفعه از سوی مسلمانان، میزان تأثیر هر کدام بر توسعه فرهنگی و شکوفایی علمی جوامع و پیشرفت تمدن و اعتلای فرهنگی و علمی در عصر کنونی تشریح شده است. نتایج نشان داد که نقش وقف در توسعه فرهنگی جوامع و رشد و شکوفایی علمی آنها در دو بعد ترغیبی و روانی و بعد عملی و بسترسازی قابل تشریح است. در هر جامعهای که عمل خیرخواهانه وقف گسترش بیشتری داشته، توسعه فرهنگی و شکوفایی علمی آن جامعه نیز بیشتر بوده است. راههای فراوانی وجود دارد که میتوان امور موقوفه را در راستای رشد و توسعه علمی جوامع سوق داد که در این مقاله بررسی و تحلیل شده است.
خلاصه ماشینی:
اموري که مي تواند تحت حمايت اموال موقوفه قرار گيرد، کدم اند؟ براي پاسخ به چنين سؤالاتي بر اساس روش توصيفي- تحليلي و استنباطي ابتدا نمونه هايي از وقف بر مراکز عام المنفعه در جوامع اسلامي که باعث توسعه فرهنگي و رشد علمي آن جوامع شده است ، مورد بررسي قرار مي گيرد، آنگاه زمينه هايي که هزينه کردن و سرمايه گذاري اموال موقوفه در آن باعث توسعه فرهنگي و علمي مي شود، ذکر مي گردد، در پايان نيز نتايج حاصل از پژوهش آورده مي شود تا به اين طريق هدف اصلي پژوهش که همانا هموار کردن راه گسترش وقف و ترغيب نسبت به افزايش چنين اعمال خيرخواهانه اي در جوامع کنوني است ، دنبال گردد.
از ديگر موارد دال بر اين موضوع ، وقف اماکن آموزشي توسط شخصيت هاي اسلامي در طول تاريخ دين مبين اسلام بوده است به طوري که روايت شده است که «ابوالقاسم بلخي مکتب خانه اي بسيار بزرگ داشت که سه هزار دانش آموز در آن تحصيل مي کردند به طوري که وي براي تردد بين شاگردانش و بررسي وضعيت آن ها (خط زدن مشق )، سوار بر استر مي شد»(السباعي ، بيتا: ١٢٩) دليل اهميت مکتب خانه ها و مدارس ابتدايي در اين امر نهفته است که نقطه آغاز تمدن اسلامي به شمار مي رفتند به طوري که نسل هاي نوپا را براي ادامۀ تحصيل ، پژوهش و اخذ تخصص علمي دقيق آماده مي کردند و با کشف استعدادهاي آن ها، زمينه رشد و شکوفايي و تعالي فرهنگي و اخلاقي آن ها را فراهم مي آوردند (ابوغدة، ٢٠٠٥: ٥٧).