چکیده:
تاریخنگاری اسماعیل رائین بر یک مبنای روششناختی استوارشده است و دارای مؤلفههای قابلتوجهی ست. ضعف رویکردهای علی- معلولی در تحلیل تحولات تاریخی، غلبهی رویکرد سیاسی و وجود نوعی خلأ در تاریخنگاری او نسبت به مسائل اجتماعی و فرهنگی، برجسته شدن نوعی گرایش به روابط بینالملل در تاریخنگاری او، نقش برجستهی اسناد و مدارک با تکیهبر نوعی رفتار معطوف به افشاسازی، غلبهی رویکرد توصیفی بر روشهای تحلیلی عمیق، به دست دادن روایتی از تاریخ معاصر بر مبنای مناسبات استعماری و برخی مؤلفههای دیگر را میتوان بهمثابهی اصول اصلی حاکم بر روششناسی در تاریخنگاری اسماعیل رائین برشمرد. علاوه بر این وجوه روششناختی، از منظر محتوایی نیز تاریخنگاری اسماعیل رائین نسبتی قابلتوجه با نقش انگلستان در تاریخ معاصر ایران پیدا میکند بهنحویکه میتوان آن را تاریخنگاری انگلیس محور نامید.در این پژوهش، دو مسئله در نسبت با تاریخنگاری اسماعیل رائین مورد واکاوی قرار خواهد گرفت. نخست مبانی روششناختی در تاریخنگاری او و دوم انگلیسمحوری و بازتاب و جایگاه آن در روایت اسماعیل رائین از تاریخ معاصر؛ بنابراین، تلاش می-شود تا با روش تحلیلی و سنجش محتوایی آثار اسماعیل رائین، این دو وجه از تاریخنگاری وی مورد تأمل قرار بگیرد.طبق یافتهها، رائین به روشی اسنادی و مبتنی بر دیدگاههای افشاگرایانه و البته توصیفی و نهچندان تحلیلی و مبتنی بر انگارههای علی- معلولی، روایت خود از تاریخ معاصر ایران را به دست میدهد و تاریخنگاری او یک تاریخنگاری سیاسی بدون توجه به بسترهای اجتماعی- فرهنگی بوده و در رابطه با منظرهای روششناختی علیرغم واقعگرایی در این زمینه، تاریخنگاری او بهجانب نوعی ناموزونی معطوف میشد.
Ismail Rain's historiographical structure is based on a methodological basis and has significant components. Weakness of causal approaches in analyzing historical developments, overcoming the political approach and the existence of a kind of vacuum in his historiography towards social and cultural issues, highlighting a tendency towards international relations in his historiography, prominent role of documents with Relying on a type of disclosure-oriented behavior, overcoming the descriptive approach to deep analytical methods,The acquisition of a narrative of contemporary history based on colonial relations and some other components can be considered as the main principles governing the methodology of Ismail Raine's historiography. In addition to the methodological aspects, Ismail Raine's historiography is significantly related to the role of Britain in the contemporary history of Iran, so that it can be considered as British-centered historiography.In this study, two issues will be examined in relation to the historiography of Ismail Ryan. The first is the methodological foundations of his historiography, and the second is the centralism of England and its reflection and place in Ismail Raine's account of contemporary history. Therefore, an attempt is made to consider these two aspects of his historiography through the analytical method and content measurement of Ismail Rain's works.
خلاصه ماشینی:
ضعف رويکردهاي علي- معلولي در تحليل تحولت تاريخي، غلبهي رويکرد سياسي و وجود نوعي خلأ در تاريخنگاري او نسبت به مسائل اجتماعي و فرهنگي، برجسته شدن نوعي گرايش به روابط بينالملل در تاريخنگاري او، نقش برجستهي اسناد و مدارک با تکيهبر نوعي رفتار معطوف به افشاسازي، غلبهي رويکرد توصيفي بر روشهاي تحليلي عميق، به دست دادن روايتي از تاريخ معاصر بر مبناي مناسبات استعماري و برخي مؤلفههاي ديگر را ميتوان بهمثابه ي اصول اصلي حاکم بر روششناسي در تاريخنگاري اسماعيل رائين برشمرد.
طبق يافتهها، رائين به روشي اسنادي و مبتني بر ديدگاههاي افشاگرايانه و البته توصيفي و نهچندان تحليلي و مبتني بر انگارههاي علي- معلولي، روايت خود از تاريخ معاصر ايران را به دست ميدهد و تاريخنگاري او يک تاريخنگاري سياسي بدون توجه به بسترهاي اجتماعي- فرهنگي بوده و در رابطه با منظرهاي روششناختي عليرغم واقعگرايي در اين زمينه، تاريخنگاري او بهجانب نوعي ناموزوني معطوف ميشد.
اينکه مورخ چگونه به اين بازخواني تاريخ اقدام ميکند؟ معيارهاي وي براي گزينش و روايت چيست؟ تحليلي که وضعيت تاريخي ايران در دوران معاصر به دست ميدهد تا چه اندازه مبتني بر روابط علي- معلولي و نگرشي همهجانبه به پديدههاست؟ منابع و دادههاي تاريخي در دسترس او از چه 38 نوع دادههاي تاريخياند و نسبت مورخ با تحليل و تبيين اين دادهها چگونه است؟ پرسشهايي ازايندست را ميتوان در بررسي فرم و محتواي تاريخنگاري اسماعيل رائين مطرح ساخت.
حجم نسبتا وسيعي از منابع اسنادي که رائين بهصورت مکرر در کتابهاي خود به آنها استناد ميکند، تاريخ نگاري او را اگرچه ازنظر سنديت و تلش مورخ بهمنظور مستندسازي مدعياتش نشان ميدهد، اما شيوهي گزينش و همچنين نوع تحليلي که بر محتواي اين اسناد سوار ميکند قابلتأمل است.