چکیده:
کاهش چشمگیر میزان و کیفیت ذخایر آب کشور طی مدت زمانی نه چندان طولانی از ناکارآمدی سیاست های آبی کشور حکایت دارد. به رغم واقعیت کاهش نزولات آسمانی، مشکل اصلی آب در ایران به سیاست های آبی و چگونگی سیاستگذاری در این حوزه بازمی گردد. مشکل حکمرانی آب در ایران چنان در لایه هایی از دیدگاه های غیرواقع گریانه و فرافکنانه پنهان شده است که به سختی می توان به ژرفای واقعی آن پی برد. مقاله حاضر با هدف بررسی عوامل ناکارامدی سیاست منابع آب در کشور انجام گرفته است و به دنبال یافتن پاسخ هایی مناسب برای دو پرسش به هم مرتبط است که «سیاست منابع آب کشور طی چهار دهه گذشته بر چه مبنایی استوار بوده است؟» و «دلایل اصلی ناکارآمدی این سیاست در چیست؟» مقاله حاضر از نوع کیفی (توصیفی-تحلیلی) بوده و با استفاده از روش شناسی استنتاجی انجام پذیرفته است. پایه های نظری پژوهش را نیز انگاره های سیاست پژوهی و تأثیر آنها بر فضای سیاستگذاری تشکیل می دهد. یافته های مقاله نشان می دهند که سیاست منابع آب ایران طی چهار دهه گذشته بر محور پاسخ گویی به نیازهای کوتاه مدت و مقطعی با هدف توسعه کشور در بخش کشاورزی تدوین شده است و دلیل اصلی ناکارآمدی این سیاست را باید در فقدان حاکمیت رویکرد علمی در فرایند سیاست گذاری منابع آب کشور جستجو کرد.
The significant reduction in the amount and quality of the water resources over a short period of time indicates the inefficiency of the water policies in Iran. Despite of rainfall, the water problem in Iran traces back to water policies and policymaking in this area. The problem of water governance is so hidden in unrealistic views that it is difficult to understand its true depth. This paper aims to investigate the factors of inefficiency of water resources policy in Iran and seeks to find appropriate answers to two questions: "On what basis has the country's water resources policy been formed over the past four decades?" and “what are the main reasons for the ineffectiveness of this policy? This paper is qualitative and utilizes inferential methodology. Its theoretical foundations consist of policy research ideas and their impact on the policymaking arena. Findings of the article show that Iran's water resources policy over the past four decades has been based on responding to short-term and cross-cutting needs with the aim of developing the agricultural sector and the main reason for the inefficiency of this policy should be sought in the lack of scientific approach in the process of water resources policymaking.
خلاصه ماشینی:
از جمله این 97 دلایل می توان به ایجاد شکاف های منطقه ای ؛ افزایش نگرانی مردمان مناطق مبدأ؛ سرپوش گذاشتن بر بی کفایتی مدیران مناطق مقصد که نتوانسته اند با اجرای روش های صحیح مدیریتی ، استفاده بهینه از مقدار منابع آبی خود داشته و نیازهای مناطق تحت نظر خود را تأمین کنند؛ بی توجهی برخی مدیران اجرایی این طرح ها به اجرای بند الف ماده ١٩٢ قانون برنامه توسعه ششم (کسب اجازه کارشناسی مدیران عمرانی از شوارای عالی حفاظت محیط زیست پیش از شروع هر طرحی )؛ بی توجهی به وضعیت آینده آب در مناطق مبدأ؛ مسأله بار اقتصادی و هزینه های سنگینی که این انتقال بر دوش جامعه می گذارد؛ و از همه مهمتر گسترش نارضایتی ها در کشور که با توجه به موقعیت جغرافیایی کشور و قرار گرفتن آن در بین همسایگان ناآرام (ضرابی و همکاران ، ١٣٨٦: ٧٧-٧٨؛ خاکپور، ١٣٩١: ١٠٨-١٠٩؛ صادقی و همکاران ، ١٣٩٥: ١٣٣-١٣٥).
قانون ملی آب به دلیل کژکاری ها و آگاهی از نقاط ضعف قوانین پیشین و تحت نظر کارشناسان و صاحب نظران داخلی و خارجی به مدت سه سال مورد ارزیابی و مطالعه قرار گرفته بود و در نهایت با نظر کارشناسی و علمی و برپایه آگاهی از مسایل و مشکلات خاص دشت های ایران ، شرایط اقلیمی و کم آبی ها، طراحی شده و به تصویب رسیده بود و که در نگرشی تازه در خصوص منابع آبی کشور ایجاد کرد (آگاه ، ١٣٩٣: ٥٥).