چکیده:
بحران یمن را میتوان یکی از پیچیدهترین بحرانهای نظام بینالملل توصیف کرد. سازمان ملل متحد از ابتدای ناآرامیهای کشور یمن با تکیه بر اهداف اصلی منشور حفظ صلح و امنیت جهانی، فرستادگانی ویژه بسوی این کشور گسیل داشت تا عزم جدی خود برای حل و فصل منازعات را نشان دهد. سوال اصلی این است که آیا سازمان در حل بحرانهای بین المللی موفق بوده است؟ مسئله یمن بعنوان نمونهای از نقش سازمان ملل در حل بحرانها مورد ارزیابی قرار گرفته است. برای پاسخ، رفتارها و تصمیمات از سال 2011 تا 2020 با مراجعه به اسناد و مدارک بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد رفتارها و تصمیمات سازمان ملل که شامل گسیل فرستادگان ویژه، صدور قطعنامهها و انجام توافق استکهلم بود، موفقیتی نداشته و همچنان این سازمان در بحرانهای غرب آسیا و راهبردهای آن جهت برقراری صلح در کشورهای درگیر ناآرامی با شکست مواجه بوده است.
The crisis in Yemen can be described as one of the most complex crises in the international system. From the beginning of the unrest in Yemen, the United Nations has sent special envoys to Yemen to demonstrate its serious determination to resolve the conflict, relying on the core objectives of the Charter for Global Peace and Security. The main question is whether the organization has been successful in resolving international crises? The issue of Yemen has been evaluated as an example of the role of the United Nations in resolving crises. For answers, behaviors and decisions from 2011 to 2020 are reviewed by referring to the documents. The results of the study show that the United Nationschr('39') actions and decisions, which included sending special envoys, issuing resolutions and implementing the Stockholm Agreement, have not been successful, and the organization has also failed in the West Asian crisis and its strategies for peace in troubled countries.
خلاصه ماشینی:
(عزيزي، 1396: 2217) همچنين سازمان با آغاز موج بيدارياسلامي در کشورهاي عربي ــ آفريقايي که منجر به بروز بحرانهاي جدي در سطح بينالمللي شد، با هدف تأثيرگذاري بر منازعات به نفع صلح و آرامش جهاني به منطقه ورود پيدا کرد و رفتاري متناقض را از خود به نمايش گذاشت؛ بهطوريکه ناظران سياسي معتقدند سازمان گاه به حمايت از ديکتاتور يک کشور غيردموکراتيک و گاه به جانبداري از مخالفانِ تابهدندانمسلحشده توسط برخي اعضاي دائم شوراي امنيت پرداخته است.
(ابوزيد، 2018: 253) بنابراین با طولاني شدن جنگ و کماثر شدن تجاوزات به يمن، تنشها ميان همپيمانان سعودي بالا گرفته است و هريک منافع مستقل جديد خود در يمن را دنبال ميکنند که در رأس آن، جداييطلبان شوراي انتقالي جنوب با حمايت امارات و نيروهاي عبدربه هادي وابسته به عربستان از استراتژي تعاملي به تقابلي تنزل يافتند.
(OSESGY) مهمترين قطعنامه شوراي امنيت را بايد قطعنامه شماره 2216 خواند و آن را پايه و اساس ادامه تجاوز سعودي به يمن توصيف کرد؛ چراکه به هادي مشروعيت سياسي بخشيده شده بود و درنتيجه رياض ادعا کرد که حملات همهجانبه ائتلاف بنا به درخواست رييسجمهور مشروع آن انجام پذيرفته است.
اين درحالي است که سازمان ملل در بيانيهاي اعلام کرد که درصورت تدوام جنگ يمن تا سال 2022، پيشبيني ميشود که به فقيرترين کشور جهان تبديل شود و 80 درصد از مردم آن زيرخط فقر قرار گيرند.
همچنين قطعنامههاي بسیاری که تا ژوئن 2020، 12 مورد صادر شده است، مهمترين واکنش سازمان به اين بحران و ابلاغ قطعنامه 2216 با لابيگري شوراي همکاري خليجفارس در سال 2015 مبني بر قرار گرفتن پرونده يمن ذيل فصل هفتم منشور مللمتحد تأثيرگذارترين آن بوده است.