چکیده:
انتخاب ترامپ در نوامبر 2016 نشاندهنده تضعیف ایدههای قدرت نرم آمریکا است که برای اولین بار در اوایل دهه ۱۹۹۰ توسط جوزف نای بیان شد. دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا علاقه چندانی به دیپلماسی عمومی نشان نداده است. در عین حال دیپلماسی عمومی یکی از اصلی ترین ابزارهایی است که سیاست گذاران برای تولید قدرت نرم از آن استفاده می کنند و انقلاب اطلاعات فعلی، این ابزارها را مهم تر از همیشه کرده است. مقاله حاضر به دنبال بررسی حیات این مفهوم در سیاست خارجی دولت ترامپ است و این سوال را مطرح می کند که آیا با توجه به تأکید دولت ترامپ بر «قدرت سخت» و چالشهای تأمین امنیت ملی در جهانی خطرناک و ناپایدار، بحث بر سر قدرت نرم در دولت ترامپ اهمیت خود را از دست داده است؟ در این مقاله، فرضیه جوزف نای با بررسی تأثیر اقدامات ترامپ بر قدرت نرم آمریکا مورد آزمایش قرار می گیرد. سپس با این استدلال به پایان میرسد که قدرت نرم آمریکا با عملگرایی که در قالب رویکرد رئیسجمهور ترامپ به سیاست خارجی است تضعیف شده است.
خلاصه ماشینی:
به گفته جوزف نای ، " آمریکا ستیزی در سال های اخیر افزایش یافته است ، و در نتیجه قدرت نرم ایالات متحده - توانایی آن برای جذب دیگران با مشروعیت سیاست های آمریکا و ارزش هایی که آن ها را تحت تاثیر قرار می دهد - در حال کاهش است .
(نای،٤٣:١٣٨٧) از دید نای منابع قدرت نرم هرکشوری تا حدود زیادی ریشه در سه منبع دارد: فرهنگ (وقتی که برای دیگران جالب است )، ارزش های سیاسی مانند دموکراسی و حقوق بشر (هنگامی که آن ها را مشروع می دانند)، چگونگی رفتار یک دولت در داخل (به عنوان مثال ، محافظت از مطبوعات آزاد)، و سیاست خارجی (نای ،١٢٢:١٣٩٢).
دیپلماسی عمومی دیپلماسی عمومی که در برگیرنده تلاش های ایالات متحده آمریکا برای نفوذ، مذاکره و شکل بخشی به اذهان مخاطبان غیردولتی در سطح جهانی و با هدف دستیابی به اهداف سیاست خارجی خود می باشد؛ یکی از منابع بسیار مهم ارتقای قدرت نرم این کشور از دوران جنگ سرد تا کنون است .
کارشناسان می گویند ، اما لفاظی های بمب افکنانه رئیس جمهور ترامپ و دستور کار "آمریکا اول " در حال از بین بردن قدرت نرم ایالات متحده است و به نوبه خود به منافع آمریکاییها بسیار صدمه می زند که می گوید او می خواهد به آن ها کمک کند.