چکیده:
مطالعات حوزه زنان در جوامع اسلامی حول محور چهار رویکرد کلی سنتی» احیاگرایانه. متجددانه
و نواندیشانه صورت گرفته است. این مقاله توصیفی- تحلیلی با مفروض قرار دادن نابسندگی سه رویکرد
نخست در ارائه پاسخی در خور به نیازها و مطالبات فزاینده زنان مسلمان در دنیای امروزء تلاش دارد
نگرش نواندیشی دینی نسبت به مساله زن را مورد بررسی قرار دهد. پرسش مطرح شده این است که
سیماء هویت و حقوق زنان چه بازتابی در مبانی فکری- معرفتی نواندیشی دینی داشته است؟ فرض
مقاله این است که نواندیشی دینی سیمایی انسانیتر از زن ارائه میدهد که در آن زن انسانی متفاوت.
اما همپای مرد است و هیچ صفت فرودستی در او مشاهده نمیشود. بررسیهای انجام شده نشان
میدهد که این رویکرد با خوانشی نوین از نصوص دینی بر پایه عقلانیت. عدالت. اخلاق, تاریخمندی و
نگرش اجتهادی الگومحورء به ترسیم زن مسلمانی میپردازد که از کرامت و شان انسانی والا و همکفو
مردان و نیز حقوقی برابر با آنها برخوردار است. این سیما متفاوت از سیمای شرعی و فقهی است که
در آن چهرهای فرودست. آسیبپذیر و نیازمند پاسداری مرد از زن ترسیم میشود.
خلاصه ماشینی:
بررسی های انجام شده نشان می دهد که این رویکرد با خوانشی نوین از نصوص دینی بر پایه عقلانیت ، عدالت ، اخلاق، تاریخ مندی و نگرش اجتهادی الگومحور، به ترسیم زن مسلمانی می پردازد که از کرامت و شأن انسانی والا و هم کفو مردان و نیز حقوقی برابر با آنها برخوردار است .
حقوق زن نیز بر همین منوال ترکیبی از مؤلفه های برآمده از این سه حوزه می باشد، اما با نگاهی به قوانین این جوامع درمی یابیم که سهم احکام دینی در شکل دادن به هویت و حقوق زنان، بسیار برجسته تر از دو بخش دیگر است ؛ عمده اشکالاتی هم که امروزه متوجه حقوق زنان میباشد، به همین بخش برمی گردد.
از این رو، پرسشی که در این مقاله بدان پرداخته می شود این است که سیما، هویت و جایگاه حقوقی زنان در مبانی فکری - معرفتی گفتمان نواندیشی دینی چگونه بازتاب یافته است ؟ فرض ما بر این است که رویکرد نواندیشی دینی نگاهی انسانمدارانه به زن دارد و با عبور از تقسیمات جنسیتی ، سعی دارد سیما و هویت زن را بر اساس نشانه هایی چون اخلاق، عدالت ، عرفگرایی، تأویل گرایی نصوصدینی و تغییر بر اساس مقتضیات زمان ترسیم نماید و این امر به صورت بالقوه توانایی لازم جهت تحول بنیادی در حقوق زنان را دارد و سیمایی انسانی تر از آنها ترسیم می نماید.