چکیده:
حقوق بینالملل به سبب ماهیت ویژه خود، بخش عمدهی شکلگیری و توسعهاش را وامدار اندیشهها، تألیفات و آثار متخصصان این حوزه از حقوق است. دکترین به لحاظ مفهومی و کارکردی تحولات عظیمی را در گذر زمان پشت سر نهاده و به تناسب شرایط موجود، در هر دوره جایگاههای متفاوتی را تجربه کرده است. نوشتار حاضر از طریق بررسی این تحولات، در صدد یافتن جایگاه واقعی دکترین در حقوق بینالملل موضوعه است. نتایج برآمده از این بررسی حاکی از آن است که دکترین امروزه بیشتر در قالب آموزههای جمعی نمود پیدا کرده و لذا فرصتی را برای عرض اندام در اختیار حقوقدانان کشورهای در حال توسعه قرار داده است؛ و از دیگر سو، بهرغم آنکه در دوران زایش حقوق بینالملل، دکترین به عنوان منبع برتر تلقی میگردید، نقش امروزی این منبع، غیر ملموس و نامحسوس است؛ اما همچنان از جایگاه ویژهای در روند تکامل حقوق بینالملل برخوردار است.
خلاصه ماشینی:
نتايج برآمده از اين بررســي حاکي از آن اســت که دکترين امروزه بيشتر در قالب آموزه هاي جمعي نمود پيدا کرده و لذا فرصتي را براي عرض اندام در اختيار حقوق دانان کشــورهاي در حال توســعه قرار داده است ؛ و از ديگر سو، به رغم آن که در دوران زايش حقوق بين الملل ، دکترين به عنوان منبع برتر تلقي مي گرديد، نقش امروزي اين منبع ، غير ملموس و نامحسوس است ؛ اما هم چنان از جايگاه ويژه اي در روند تکامل حقوق بين الملل برخوردار است .
در نوشــتار حاضر، ابتدا مفهوم دکتريــن و تحولاتي که اين مفهوم در گذر زمــان بــا آن مواجه بوده و تطابق و تباين آن با عبارت بــه کار رفته در ماده ي ٣٨ اســاس نامه ي ديوان بين المللي دادگســتري تحت عنوان «آموزه هاي برجسته ترين علماي حقوق ملل مختلف » بررســي مي شود و از خلال رويکردهاي حقوق طبيعي و حقــوق وضعي ، جايگاه دکترين از منبعي اصلي تا منبعي فرعي براي احراز قواعد حقــوق بين الملل مورد بررســي قرار مي گيرد؛ هم چنين بــه منظور تبيين رويکرد حقوق موضوعه ، جايگاه دکترين در سلســله مراتب هنجاري مندرج در ماده ي ٣٨ اساس نامه مورد تحليل و ارزيابي قرار مي گيرد.
تأملي بر مـــاده ي ٣٨ اسـاس نامـــه ي ديــوان بين المللي دادگستري ماده ي ٣٨ اســاس نامه ي ديوان بين المللي دادگســتري ، به عنوان ماده اي معتبــر براي بيان منابع حقــوق بين الملل ، به هنگام ذکر منابــع حقوق بين الملل از واژه ي دکترين اســتفاده ننموده اســت ؛ بلکه از معادل «آموزه هاي برجسته ترين علمــاي حقوق ملل مختلف ٢» به عنوان ابزاري فرعــي جهت تعيين قواعد حقوقي اســتفاده کرده است .