چکیده:
در ایجاد تناسب بین فضای عرفان و هنر همانگونه که سالک در مقام شهود، به دیده های خویش مؤمن است؛ هنرمند نیز در خلق اثر بدیع با چنین حالتی روبرو خواهد بود و این توفیق نیز مستلزم نیل به یک حقیقت ثابت و یک محبوب است که در ابداع اثر هنری، حقیقت به ظهور رسیده در این مجال، به صورت تابلو نقاشی جلوه گر شده است. تحقیق در مفهوم عرفانی سماع و صورت شناسی آن در عناصر زیبایی رنگ و نقاشی، زمانی گویاتر می گردد که به سیر تلفیقی آن با نقاشی مدرن پرداخت و این مجال، که به روش توصیفی – تحلیلی نگاشته شده است؛ زیبایی شناسی را تا جایی پیش می برد که میتوان یک محور کاربردی تری را ارائه داد. این پژوهش، با ایدهپردازی آمیخته با تخیل نویسنده و با راهنمایی رسام جهت نقش پردازی افکار و ایده های نوین وی، برای نخستین بار همراه با تصاویری که مخلوق ذهن خلاق نویسنده است به نمایش گذاشته شده. هدف غایی این جستار مدعی است که نقاش هنرمند بتواند با تلفیق یکی از سنتهای سلوک (سماع) که آن را از نگارگران سَلَف اخذ کرده است؛ با استناد به ظواهر طبیعت به صورت نمادین و با خلط رنگ های مذهبی، همراه با نگرشی عرفانی به اصل و مبدأ، آن را به تصویر بکشد.
In creating a harmony between the atmosphere of mysticism and art, as the seeker as an intuition believes in his own views; The artist will also face such a situation in creating a novel work, and this success also requires achieving a fixed and beloved truth, which in the creation of the work of art, the truth that has emerged in this field, has been manifested in the form of a painting. The refinement of the mystical concept of hearing and its morphology in the aesthetic elements of color and painting becomes more expressive when it deals with its combined course with modern painting, and this opportunity, which has been written in a descriptive-analytical method; It takes aesthetics to the point where a more practical axis can be presented. This research, with ideation mixed with the author's imagination and with the guidance of a painter to role his new thoughts and ideas, has been exhibited for the first time along with images that are the creation of the author's creative mind. The ultimate goal of this research is to claim that the artist painter can combine one of the traditions of conduct (hearing) which he has taken from Salaf painters; To depict nature by referring to the appearances of nature symbolically and by mixing religious colors, along with a mystical view of the origin and origin.
خلاصه ماشینی:
فصل نامه علمي تفسير و تحليل متون زبان و ادبيات فارسي (دهخدا) دورة ١٣، شمارة ٤٧، بهار ١٤٠٠، صص ٢٥٩ تا ٢٨٤ تاريخ دريافت : ٩٨/٨/٢٠، تاريخ پذيرش : ٩٩/٩/٢٥ (مقالۀ پژوهشي) تبيين فضاي عرفاني سماع و تلفيق آن با هنر نقاشي مدرن 3 ندا بصاري ١، دکتر عزيز حجاجي کهجوق ٢، دکتر آرش مشفقي چکيده درايجادتناسب بين فضايعرفان وهنرهمان گونه که سالک درمقام شهود،به ديده هاي خويش مؤمن است ؛هنرمندنيزدرخلق اثربديع باچنين حالتيروبروخواهدبودواين توفيق نيز مستلزم نيل به يک حقيقت ثابت ويک محبوب است که درابداع اثرهنري،حقيقت به ظهور رسيده دراين مجال ،به صورت تابلونقاشيجلوه گرشده است .
هدف غايياين جستارمدعياست که نقاش هنرمندبتواندباتلفيق يکيازسنت هاي سلوک(سماع )که آن راازنگارگران سلف اخذکرده است ؛بااستنادبه ظواهرطبيعت به صورت نمادين وباخلط رنگ هايمذهبي،همراه بانگرشيعرفانيبه اصل ومبدأ،آن رابه تصويربکشد.
به زعم اينکه قلب جاياختفاياسرارالهياست پس معرفت حرکتياست جهت نيل به فضايبيداري درونيواين مهم ازطريق سوزوگدازدرونيوتحمل رنج ومشقت درسالک است واين سيروسلوکزمانيرويميدهدکه شخص دردل خودزخم فراق راحس کندونداي درون اين دردرابه اويادآوريکندوروش تعليم عارف به سالک منحصرادرگروتجربۀ مستقيم فردياست که استحالۀاوراممکن ميسازد.
(س )و(م )سماع همچون سمياست که سالک را ازتعلق به اغيارميرانده تابه درجۀعليين برساند.
»(مداينيوديگران ،١٣٩٢:٢٩) بحث غالب شدن وجد در فضاي سماع وجددرسماع عبارت است ازاوج گرفتن وغليان احساسات عارف که به دنبال آن قواييآزادميشدکه دروضعيت عاديآن راباعقل هوشياروآگاه ،دربندومهارميکردند.
ک:تصويرشماره ٧) چرا فضاي چرخش عارفان به صورت دوار است ؟ ممکن است پاسخ اين باشدکه دايره ميتواندنماديازخداباشدکه مرکزيت اودرهمه جاگسترده شده است ومحيطش به هيچ مکانيمحدودنميشود.