چکیده:
فضاهای عمومی، مکانی برای ظهور و بروز زندگی شهری و فضاهایی برای انواع فعالیتها هستند. یکی از اهداف مهم طراحی فضاهای شهری، بهبود کیفیت استفاده از فضاها برای استفادهکنندگان از طریق تجهیز محیطهای شهری است که فضایی مناسبی برای تمام گروههای سنی، شغلی و گروههای جنسیتی فراهم میآورد. این مطالعه بر عدالت جنسیتی در حضور و استفاده از فضاها تحت عنوان رویکرد مشمولیت در استفاده از فضاهای شهری تأکید دارد. این تحقیق همچنین بر تئوری «اصل اخلاقی مراقبتی» مبتنی است که تجارب استفادة زنان در فضاهای عمومی را مورد بررسی قرار میدهد. هدف این مقاله، بیان اهمیت و لزوم حضور زنان در فضاهای شهری بهواسطة تعریف فعالیتها و عملکردهای حمایتی در فضاهای عمومی است. از آنجا که فضای فعالیت زنان بهلحاظ تاریخی در خانه یا در فضای نزدیک خانه بوده است، به نظر میرسد فضاهای باز محلهای، بهخصوص در فرهنگ ایرانی، با زندگی روزانه و نیازهای زنان پیوند بسیار نزدیکی دارند. در انتهای مقاله فاکتورهای مؤثر بر استفاده از فضاهای کالبدی مشخص شده، و توصیههایی بهعنوان ملاحظات طراحی بهمنظور افزایش حضور زنان در فضاهای باز محلهای ارائه میشود؛ تا بدینترتیب دستیابی به رویکرد عدالت جنسیتی در استفاده از فضا با توجه به رویکرد اصول اخلاقی مراقبتی، که مورد توجه زنان است، ممکن گردد.
Public spaces are the places in which public daily life occurs and they change over time based on socio-economic and cultural changes of the society. Public spaces are the spaces for a variety of activities and considering the socio-cultural characteristics of societies provide activity space for different demographic groups based on age, gender, and other characteristics. One of the major aims of urban design is improving the user’s quality of life through equipping urban environment, with appropriate open spaces to accommodate all age and occupations as well gender groups. Good design and provision of necessary facilities would accommodate the variety of functions and users and would create a more attractive, meaningful and livable urban living environment. This study is based on the belief in women’s equal rights of presence and use of public urban open spaces and acknowledges their presence in such spaces. It also believes in gender equity regarding access to space as an inclusionary approach in use of them. This research is also focuses on the theory of “Ethics of Care”. This theory studies women’s experience in public space and is based on an inclusionary approach. The goal of this paper is defining the importance of women’s presence in urban spaces through specifying supportive activities and functions in urban open spaces. Since women’s place of presence (activity space) has historically been in or near home, it seems that neighborhood open spaces are in close relation with their daily life; especially in Iranian culture, neighborhood spaces have been in deep relation with women’s needs. Finally the factors that effect women’s use of physical places are determined and recommended for consideration in design to promote presence of women in neighborhood open spaces to provide gender equity in use of space while maintaining ethics of care considered by women.
خلاصه ماشینی:
درانتهای مقاله فاکتورهای مؤثربراستفاده ازفضاهای کالبدی مشخص شده ،وتوصیه هایی به عنوان ملاحظات طراحی بهمنظورافزایش حضورزنان درفضاهای بازمحلهای ارائه می شود؛تابدین ترتیب دستیابی به رویکردعدالت جنسیتی دراستفاده ازفضاباتوجه به رویکرداصول اخلاقی مراقبتی ،که موردتوجه زنان است ،ممکن گردد.
بررسی هانشان می دهدعلی رغم اینکه برآورده شدن نیازبه برقراری روابط اجتماعی ،حس جمعی بودن ولذت درفضابودن برای تمامی استفاده کنندگان ضروری است اماتجربۀطراحی فضاهای شهری بربی توجهی به این امرمؤثربوده است .
(رضازاده ،محمدی ،١٣٨٦) درجدول زیرمقایسه ای میان انواع فعالیت های زنان ومردان درفضاهای شهری ارائه شده است .
بررسی های تاریخی درزمینۀ طراحی وبرنامه ریزی فضاهای شهری نشان می دهدکه علی رغم ارتباط بیشترزنان نسبت به مردان بافضاهابه سبب فعالیت های ضروری ومسئولیت های روزانه شان ،طراحی این فضاهابه سمت ایجاد فضاهای جنسی ومردانه سوق پیداکرده است .
(٢٠٠٤٢١٦,Garcia-Ramon)این درحالی است که بررسی هانشان می دهدزنان به دلیل اصول اخلاقی مراقبتی حاکم بررفتارشان درمحیط وهمچنین مسئولیت های محول شده برآنهادرزندگی روزمره ،بیشترازمردان بافضامرتبط اندومدت زمان بیشتری راهم درفضاصرف می کنند.
این بررسی هانشان داده بودکه سیاست های برنامه ریزی شهری تبعیض های اعمال شده بر زنان رانادیده می انگارد.
(٢٠٠٢٣٤٩,Franck) به عبارتی فضاهای محله ای به دلیل وقوع فعالیت های روزانه وروزمرۀ زندگی ،بهترین گزینه برای برای برقراری عدالت جنسیتی درفضاهای شهری است .
دردهه های اخیرپروژه هایی درموردتحقق نیازهای اجتماعی زنان درنزدیکی فضاهای خانه صورت گرفته است .
شناخت ودرک نیازهای زنان ازیک طرف وایجادحقوق مدنی وقانونی درموردحضورآنها درفضای شهری ازطرف دیگر،مهم ترین اصل برای طراحی وبرنامه ریزی فضاهای عمومی شهری فارغ ازبی عدالتی های جنسیتی است .