چکیده:
بهدلیل اهمیت استراتژیهای مدیریت دانش در پیادهسازی موفق فرایندهای مدیریت دانش، هر سازمان بهدنبال انتخاب استراتژیهای مدیریت دانش مناسب است. بدون وجود استراتژی مناسب مدیریت دانش، پاسخ صحیح برای مشکلات، دستورالعمل درست برای اجرای روشها، و مفاهیم مختلف و متنوع مدیریت دانش وجود نخواهد داشت. لذا، ضروری است سازمانها در نخستین گامِ حرکت به سوی مدیریت دانش در انتخاب و ایجاد استراتژی، نهایت دقت را به عمل آورند. مدلهای بلوغ مدیریت دانش، سازمانها را در شناسایی سطح بلوغ مدیریت دانش و انتخاب استراتژی مدیریت دانش مؤثر برای بهبود فرایندهای مدیریت دانش کمک میکنند. در این مطالعه سعی بر این است که الگویی جهت انتخاب استراتژی مدیریت دانش مناسب مبتنی بر استراتژی مدیریت دانش «هانسن» (شخصیسازی و تدوین)، با توجه به سطح بلوغ مدیریت دانش سازمان ارائه گردد. در این پژوهش، با استفاده از روش دلفی الگوی استراتژی مدیریت دانش مبتنی بر سطح بلوغ تبیین گردیده است. یافتههای حاصل از پژوهش نشان میدهد که سازمانهایی که در سطوح پایین بلوغ مدیریت دانش قرار دارند، به استراتژی «شخصیسازی» بیشتر متمایلاند و سازمانهای با سطح بلوغ بالا استراتژی «تدوین» را بر میگزینند.
Organizations search for appropriate knowledge management strategies for successful knowledge management implementation. So, it is necessary to select and apply suitable strategies at the first step. Knowledge management maturity models help organizations to identify maturity level and effective knowledge management strategies. This paper tries to present a model for knowledge management strategy selection according to Hansen et al research (codification/personalization) due to maturity level.10 knowledge management experts were surveyed for this purpose. Knowledge management strategy model was developed after defuzzification of experts’ opinions by Center of gravity (COG).
The results showed that organization with low level of maturity, tend to use customization while organization with high level of maturity, select codification strategy.
خلاصه ماشینی:
ارائۀ الگوي تبيين استراتژي مديريت دانش مبتني بر سطح بلوغ با روش دلفي فازي پيمان اخوان دکتري مهندسي صنايع ؛ استاد؛ دانشگاه صنعتي مالک اشتر؛ پديدآور رابط peyman_akv@yahoo.
يافتـه هـاي حاصل از پژوهش نشان مـي دهـد کـه سـازمان هـايي کـه در سـطوح پـايين بلـوغ مديريت دانش قـرار دارنـد، بـه اسـتراتژي «شخصـي سـازي » بيشـتر متمايـل انـد و سازمان هاي با سطح بلوغ بالا استراتژي «تدوين » را برمي گزينند.
همچنين ، مدل هاي مختلفي براي بلوغ مديريت دانش مطرح شده اند که در ميان آن هـا مـدل بلـوغ مـديريت دانـش (KM٣) انتخـاب شـده است ؛ چراکه اين مدل نسبت به مدل هاي ديگر کامل تر و ساده تر به نظر مي رسيد، شاخص هـاي آن براي سازمان ها قابل درک بوده ، و از استناد بالايي نيز برخوردار است .
در اين پژوهش ، با پاسـخ بـه فرضيه هاي زير، رابطه بين استراتژي مديريت دانش «هانسن » بـا سـطح بلـوغ مـديريت دانـش مـورد سنجش قرار گرفت .
مدل هاي بلـوغ مـديريت دانـش بـراي پويـاتر ساختن چارچوب ارزيابي عملکرد مديريت دانش طراحي شده است (٢٠١٢ Chen and Fong).
اين مدل 399 بـه عنـوان ابـزاري بـراي ارزيـابي وضـعيت مـديريت دانـش در سـازمان و ارزيـابي اثـربخش تـأثير استراتژي هاي مديريت دانش قابل به کارگيري است .
سـطح بلـوغ سـازمان در انتخـاب اسـتراتژي مـديريت دانش و ابزارهاي آن مـؤثر اسـت و از طرفـي ، نـوع ابزارهـا و تکنيـک هـا و اسـتراتژي هـاي بـه کـار برده شده در سازمان هم ، بر سطح بلوغ سازمان تأثيرگذار است (٢٠٠٨ Liebowitz and Beckman).