چکیده:
هدف: هدف از این پژوهش، بررسی ارتباط بین مدیریت استعداد با هوش هیجانی و تعهد سازمانی کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان فارس بود. روش شناسی: جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان فارس (320N=) تشکیل دادند، نمونه برابر جامعه انتخاب شد و با حضور در ادارات ورزش و جوانان 280 پرسشنامه توزیع و 252 پرسشنامه برگشت داده شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های مدیریت استعداد صیادی و همکاران (1391)، هوش هیجانی برادبری و گریوز (2005) و پرسشنامه تعهد سازمانی اسپیروون کاتش(2002) استفاده گردید. داده ها به کمک روش های آماری همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مدیریت استعداد بر هوش هیجانی تأثیر مستقیم و معناداری داشته است. هم چنین مدیریت استعداد نیز اثری مثبت و مستقیم بر تعهد سازمانی داشته است. در نهایت، ضریب تعیین متغیرهای درونزا نشان داد که 28 درصد از واریانس هوش هیجانی و 46 درصد از واریانس تعهد سازمانی توسط متغیرهای پیشبین تبیین شده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش بیانگر اهمیت نقش مدیریت استعداد در هوش هیجانی و تعهد سازمانی است. بنابراین مدیریت استعداد را می بایست در سیاست های مرتبط با وزارت ورزش و جوانان مورد توجه قرار داد.
Objective: The purpose of this study was to examine the relationship between talent management and employee’s emotional intelligence and organizational commitment in the Youth and Sport offices of Fars Province.
Methodology: The method implemented in this research work was descriptive-correlation.
The studied population included all employees of the Youth and Sport offices of Fars Province (N = 320). All the population was selected as a sample. In all offices, 280 questionnaires were distributed and 252 were returned. The questionnaires of talent management (Sayadi et al., 2011), emotional intelligence (Bradberry & Griares, 2005), and organizational commitment (Speier & Venkatesh, 2002) were used to collect the data. The data was analyzed by Pearson correlation and Structural Equation Modeling (SEM).
Results: Findings indicated that Talent management had a direct and significant impact on the emotional intelligence. The talent management also has a direct and positive impact on the organizational commitment. Finally, the endogenous Variables’ R-Square indicated that there was 28% variance in emotional intelligence and 46% variance in the organizational commitment that can be predicted by exogenous variables.
Conclusion: The results obtained imply the importance of talent management in emotional intelligence and organizational commitment. Thus talent management should be noticed in all policy-makings related to Ministry of Sport and Youth.
خلاصه ماشینی:
اين فرايندها که در چرخه حيات کارکنان مؤثرند، به سه حوزه اصلي تقسيم ميشوند (تاج الدين و معالي تفتي، ١٣٨٧): ١- جذب استعدادها: سازمان بايد روي چه افرادي سرمايه گذاري کند؟ چگونه بايد براي کارمنديابي و استخدام در پست هاي تعيين شده ، برنامه ريزي کرد؟ براي توسعه سازماني چه نوع استعدادهايي مورد نياز است ؟ ٢- همسوسازي و نگهداري استعدادها: عملکرد نيروي کار بايد مديريت شود تا سازمان اطمينان يابد در مسيري است که نيروي انساني آن بيشترين بهره وري را دارد.
مديريت استعداد، ابزاري جهت توسعه سازمان در مقابل تغييرات پيچيده محيطي از طريق جذب ، نگهداري و پرورش افراد نخبه است (علامه و قاسم آقايي، ١٣٨٧) و هوش هيجاني ظرفيت و توانايي سازماندهي احساسات و عواطف خود و ديگران ، کنترل مؤثر احساسات و استفاده بهينه از آن ها در روابط با ديگران است (يعقوبي و همکاران ، ١٣٨٨).
نتايج نشان داد که بين هوش هيجاني با تعهد سازماني کارکنان ، رابطه معناداري وجود دارد و از ابعاد هوش هيجاني، مديريت روابط بيشترين اثر را بر تعهد سازماني داشته است که با يافته هاي پژوهش بازوند و همکاران (١٣٩٢)، لردنگلو٥ (٢٠٠٨)، مجيديان و نظري (٢٠١٤)، تولوني آتس و بولوس ٦ (٢٠١٥) و شفيق و رانا٧ (٢٠١٦) نيز همراستا است .
Relationship between Talent Management and Employee’s Emotional Intelligence and Organizational Commitment in Youth and Sport Offices of Fars Province.