چکیده:
یکی از رویکردهای جدید پژوهشی که علاقه مدیران و پژوهشگران را به میزان فزایندهای تحت تأثیر خود قرار داده است، دوجانبهگرایی و تأثیر آن بر جنبههای مختلف سازمانی است. بدین معنی که یک سازمان با بهرهمندی از چه سازوکارهایی میتواند از هر دو بعد اکتشاف و انتفاع، کارایی و نوآوری به طور همزمان استفاده نموده و موفق عمل نماید. این مقاله به بررسی ادبیات و مرور عمیق مبانی نظری موجود در حوزه یادگیری دوجانبه و نحوة] تعامل آن با بحث رفتار سازمانی در سه سطح: فردی، گروهی و سازمانی(انگیزش، مشارکت و کنترل) جهت سازگاری و توسعه یادگیری دوجانبه در سازمانها میپردازد. مدل طراحیشده با منطق دوجانبه گرایی سازگار بوده و از حالتهای عمود بر هم استفاده شده است.به منظور آزمون مدل، پرسشنامه ای با 7 پرسشِ باز طراحی و بین مدیران ارشد 26 شرکت فعال در صنعت دارو و بورس کشور توزیع شد. تعداد 91 پرسشنامه با پرسشهای بازپاسخ جمعآوری و دادهها با استفاده از روش تحلیل محتوا و نرم افزار مکس کیو دی ای[1] تحلیل شد. نتایج نشان داد برای توسعه یادگیری دوجانبه در سازمان نیاز است، مفاهیم رفتار سازمانی نیز به صورت دوجانبهگرایی با مفهوم یادگیری همردیف شوند.
[1]- MAXQDa
خلاصه ماشینی:
بنابراين پرسش هايي که دنبال پاسخگويي به آنها هستيم بدين شرح است : ۱- چگونه مي توان به يادگيري دوجانبه گرا در سازمان دست يافت ؟ ۲- چگونه مفاهيم رفتار سازماني به توسعه يادگيري دوجانبه منجر خواهد شد؟ ۲-۱- چگونه انگيزش کارکنان به توسعه يادگيري دوجانبه منجر خواهد شد؟ ۲-۲- چگونه مشارکت کارکنان به توسعه يادگيري دوجانبه منجر خواهد شد؟ ۲-۳- چگونه کنترل کارکنان به توسعه يادگيري دوجانبه منجر خواهد شد؟ 1- Sidhu et al 2- Simsek, Heavey, Veiga, & Souder 3- Gupta, Smith, & Shalley 4- Robbins ۲۱ بدين ترتيب نگارندگان اين مقاله با تمرکز بر تعريف دوجانبه گرايي به عنـوان ظرفيـت سـازمان جهت تعقيـب همزمـان اکتشـاف و انتفـاع بـا کمـک انسـجام بـين تـلاش هـاي يادگيرنـده ۱ و نتـايج يادگيرنده (نوهريا و گولاتي ۲۰۱۳،۲) دنبال ارائه مدلي هسـتند تـا بتواننـد بـه سـازمان هـا در ايجـاد و نگهداري موفقيت بلندمدت با کمک سرمايه انساني کمک کنند.
بنـابراين وظيفـه راهبردهـاي انتفـاع در يـادگيري دوجانبـه گـرا بهتـرين و بيشـترين اسـتفاده از 1- Learning Efforts 2- Nohria & Gulati 3- Lambe, Morgan, Sheng, & Kutwaroo 4- Vanhaverbeke, Gilsing, Beerkens, & Duysters 5- Gilsing 6- Bierly & Daly ۲۲ جريـان هـاي عـادي موجـود (لـوين و ولبـردا۱۹۹۹،۱؛ ليتيـنن ، روز و يـو۲۰۱۰،۲)، شايسـتگي هـاي محوري (پراهالد و هامل ۱۹۹۰،۳) و قابليت ها است .
اينها به عنـوان راهبردهـايي هسـتند کـه 1- Lewin & Volberda 2- Lyytinen, Rose, & Yoo 3- Prahalad, & Hamel 4- Masini, & Wassenhove 5- Slater, & Narver 6- Cohen, & Levinthal 7- Ahuja & Lampert 8- Ahuja & Katila 9- Tushman et.