چکیده:
هدف از تحقیق حاضر، تبیین مفهوم رهبری خیرخواه و نقش آن در توانمندسازی روانشناختی کارکنان میباشد. تحقیق حاضر، باتوجهبه هدف، کاربردی و بهلحاظ گردآوری داده از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق شامل کارکنان و اعضای هیئتعلمی دانشگاه لرستان است که در زمان انجام تحقیق 750 نفر میباشند. در این تحقیق برای اندازهگیری حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد و حجم نمونه 254 نفر تعیین شد. ابزار اصلی گردآوری دادهها پرسشنامه است که شامل پرسشنامه کاراکاس و سارگلو(2012) برای سنجش رهبری خیرخواه و پرسشنامه وتن و کمرون (1998) برای سنجش توانمندسازی روانشناختی میباشد. تحلیل مدل ساختاری و آزمون فرضیهها ازطریق مدلسازی معادلات ساختاری با روش حداقل مربعات جزئی، با استفاده از نرمافزار smart pls3 انجام شد. نتایج آزمون فرضیههای تحقیق، حاکی از آن است که رهبری خیرخواه در توانمندسازی روانشناختی کارکنان و اعضای هیئتعلمی دانشگاه، تأثیر مثبت و معنیداری دارد.
The purpose of this paper is to explain the concept of benevolent leadership and its role in employee psychological empowerment. In terms of purpose, this is an applied study and in terms of data collection, it is a descriptive-survey research. Statistical population of the research includes the staffs and faculty members of Lorestan University, who were 750 people at the time of conducting this research. In this paper, Cochran formula is used to determine the sample size and it was estimated as 254 individuals. The main measurement tool is questionnaire which includes Karakas & Sarigollu benevolent leadership (2012) and Veton & Cameron psychological empowerment (1998) standard questionnaires. Analyzing the structural model and hypothesis tests are considered using structural equations modeling and Partial Least Squares method (PLS) by applying smart pls3 software. The results of testing the hypotheses show that benevolent leadership has a positive, direct and significant effect on psychological empowerment of university staffs and faculty members.
خلاصه ماشینی:
نتايج آزمون فرضيه هاي تحقيق ، حاکي از آن است که رهبري خيرخواه در توانمندسازي روان شناختي کارکنان و اعضاي هيئت علمي دانشگاه ، تأثير مثبت و معنيداري دارد.
رهبري خيرخواه ميتواند اين امکان را براي سـازمان هـا بـه ويـژه دانشگاه ها و مراکز آموزش عالي فراهم آورد تـا ازطريـق توانمندسـازي روان شـناختي کارکنـان و استفاده بهينه و مؤثر از استعدادها و تواناييهاي بالقوه آنان ، بهسازي و تعالي آنان را فراهم ساخته و به تبع آن رشد و توسعه سازمان را بهبود بخشـند.
بدين صورت که براي متغير رهبري خيرخواه از مدل کاراکـاس و سـارگلو (٢٠١٢) و بـراي متغيـر توانمندسـازي روان شناختي کارکنان از مدل وتن و کمرون (١٩٩٨) استفاده شده است .
خروجي نرم افزار در حالت معنيداري ضرايب مسير (مقادير t) 72 آزمون فرضيه هاي فرعي تحقيق : براي بررسي فرضيه هـاي فرعـي تحقيـق کـه بيـانگر تـأثير چهار بعد رهبري خيرخواه شامل عمق معنـوي، حساسـيت اخلاقـي، تعامـل مثبـت ، پاسـخگويي بـه جامعه ، بر توانمندسازي روان شناختي کارکنان است ، مدل حاوي اين سازه ها ترسيم شـد و روابـط ، مورد آزمون قرار گرفت .
نتايج حاصـل از آزمـون ايـن فرضيه نشان داد که رهبري خيرخواه بر توانمندسازي روان شناختي کارکنان و اعضاي هيئت علمـي دانشگاه در سطح ٠/٩٩ تأثير مثبت و معنيداري دارد.
فرضيه فرعي چهارم اين تحقيق نشان ميدهد که پاسخگويي به جامعه بر توانمندسازي روان شناختي کارکنان و اعضاي هيئت علمي دانشگاه تأثير مثبت و معنيداري دارد که مورد پذيرش قرار گرفت .
Ethical challenges for business in the new millennium: corporate social responsibility and models of management morality.