چکیده:
تعیین حدود مرزهای شرقی ایران با فشار انگلستان در راستای ایجاد کمربند حایل برای حفاظت از هندوستان صورت گرفت. در شرایطی که انگلستان در اوج قدرت به سر میبرد، ایران در نهایت ضعف ساختاری و فساد اداری و انحطاط اخلاقی در سایه استبداد ناصری قرار داشت. در تعیین مرزهای شرقی شاه و کارگزارانش با وجود تمایل بسیار به حفظ مرزهای تاریخی به دلایل مختلف از جمله تصمیم انگلستان بر جدا کردن قسمتهای بزرگی از ایران؛ عدم کارایی و شناخت کارگزاران ایرانی در زمینه تعیین مرزها؛ سیاست کلی دولت ایران مبنی بر حفظ مناسبات حسنه با انگلستان و دادن امتیاز برای مقابله با خطر روسیه قادر به تمامیت ارضی ایران نشدند. هدف این مقاله روشن ساختن نقش بازیگران ایرانی در جهت تعیین حدود مرزهای شرقی طی « حکمیت گلداسمید» است. سؤالی که این مقاله به آن میپردازد: آیا بازیگران ایرانی در تعیین مرزهای شرقی طی حکمیت گلداسمید در چارچوب منافع ملی عمل کردهاند؟ انگلستان برای پیشبرد اهداف استعماری خود ناصرالدین شاه را تطمیع نموده سپهسالار را جایگزین میرزا سعیدخان کرد. میرزا معصومخان که همانند دایی خود میرزا سعیدخان تمایلات روس داشت با کمک امیرحشمتالملک علم سوم - با وجود تمایلات انگلیسی به دلیل به خطر افتادن منافع مادی خود - به کارشکنی پرداختند. این کارشکنی سبب شد که میرزا ملکمخان بدون حضور در سیستان صرفا برای امضای حکمیت جایگزین میرزا معصومخان شود. در نهایت حکمیت با وجود نارضایتی ایران و افغانستان همانگونه که مدنظر انگلستان بود. خاتمه یافت. روش تحقیق در نوشتار حاضر روش تاریخی بر اساس روش توصیفی- تحلیلی است.
خلاصه ماشینی:
عدم همکاری و کارشکنی کمیسیونر ایرانی و امیرعلمخان سوم (حشمتالملک) که با برافراشتن پرچم بریتانیا در اردو آغاز شد و مجادله و لجاجت طرف ایرانی و گلداسمید در آغاز و سپس دو طرف ایرانی و افغان بر سر تقدم داشتن برای ملاقات یکدیگر به دلیل مقام بالاتر دولتی هر کدام -که دو هفته به طول انجامید- به گلداسمید کمک کرد به این بهانه به اندازهای که تحقیقات و نقشهبرداری امکان داشت در یک دوره کوتاه و تحت شرایط بسیار سخت سریعتر کار خود را در سیستان تمام کند) کرمانی،1374: 84-87، 111-116-117؛ کرزن، 1373، ج 1: 313؛ (Goldsmid, 1876؛266 ، McMahon, 1906: 212 و به تهران برود و نقشه ترسیمی و گزارش وی مبنای گفتگو در تهران قرار بگیرد و نزد شاه از یمیننظام شکایت کند و احتمالاً همین مسأله سبب شد که شاه برای حل مسأله، میرزا معصومخان را برکنار و میرزا ملکمخان– وزیر مختار ایران در لندن که در آن زمان روابط حسنهای با بریتانیا داشت و دوست و همفکر سپهسالار بود- را درحالیکه هرگز از منطقه بازدید نکرده بود و به طور کامل در جریان مسأله مورد اختلاف نبود، به جای وی منصوب کند (بهمنی قاجار، 1385: 193)، تا قضیه هرچه سریعتر فیصله پیدا کند و آن چیزی که نباید میشد، شد.