چکیده:
در مطالعه حاضر سعی شده است اثر افزایش قیمت مواد غذایی بر رفاه خانوارهای شهری ایرانی و در بین دهکهای درآمدی در سالهای 90-1388 اندازهگیری و تحلیل شود. برای این منظور سیستم تقاضای تقریبا ایدهآل درجه دوم برای نه گروه اصلی مواد غذایی در کشور برای هر یک از دهکهای درآمدی در سالهای 1388 و 1390 برآورد گردید. نتایج حاصل از کششهای درآمدی برای کل خانوارهای شهری نشان داد که گروه-های غلات، لبنیات و تخم پرندگان، سبزی و حبوبات، ادویهها و آشامیدنیها ضروری و گروههای گوشت، روغن-ها، میوهها و خشکبار و قند و شکر و مرباها کالاهای لوکس محسوب میشوند. در نهایت با بکارگیری کشش-های تقاضای هیکس بدست آمده، اثرات رفاهی ناشی از افزایش قیمت مواد غذایی با استفاده از شاخص رفاه تغییرات جبرانی (CV) محاسبه شد. نتایج مطالعه نشان داد افزایش قیمت مواد غذایی رفاه کلیه خانوارهای شهری ایرانی را کاهش داده است. به طور نسبی از مخارج کل خانوارهای دهک اول در طی دوره 90-1388، 63/ 19 درصد از درآمد اولیه خویش را به سبب افزایش قیمت مواد غذایی از دست دادهاند. در صورتی که همین نسبت برای خانوارهای دهک دهم 254/ 7 درصد از درآمد اولیهشان بوده است. ملاحظه میشود رفاه از دست رفته برای خانوارهای فقیر به مراتب بیشتر از خانوارهای ثروتمند بوده است و این در حالیاست خانوارهای فقیر بخش بزرگی از درامد خود را صرف خرید مواد غذایی مینمایند. بنابراین لازم است تا سیاستگذاران اقتصادی حمایت بیشتری از خانوارهای دهکهای پایین درآمدی بعمل آورند.
The objective of the study is to measure welfare effects of food price on Iranian urban households within 10 income deciles between 2009 and 2012. Food consumption behavior in Iran is analyzed by estimating a complete food demand system using Quadratic Almost Ideal Demand System (QUAIDS) with considering homogeneity and symmetric conditionsfor 9 major food groups for each income deciles.The elasticity coefficients derived from QUAIDS were used to evaluate the distributional impacts of the relative food price changes in terms of Compensated Variations (CV). Based on our estimates, the food groups of cereals, dairy products, vegetable and pulses, Potables and Spices are necessary goods, as their budget elasticity is positive and below one at the same time. Meat, edible oils, fruits and dried fruits and Sugary products are luxury goods, with income elasticity above one. Results showed that all urban households groups, suffered welfare loses from rise in the food prices during 2009 and 2012. In addition for households in the lower deciles need the greatest relative amount of new income to return to pre-reform consumption levels and, indeed, this amount declines monotonically as household expenditures increase. Also the relative loss of poorest urban households is about threefold than the loss of richest households, which demonstrates the vulnerability of these households to food price increases. Consequently, it is essential that the policy makers support the poor households.
خلاصه ماشینی:
وو و گلووی (٢٠١١) میزان رفاه ازدست رفته خانوارهای 1Quadratic Almost Ideal Demand System (QUAIDS) ویتنامی را به سبب افزایش قیمت برنج و غلات در طی سالهای ٨٠-٢٠٠٧ اندازه گیری کرده و نشان دادند که میزان رفاه از دست رفته مصرف کنندگان در برابر میزان رفاه حاصل شده برای تولیدکنندگان این کالا کمتر میباشد.
وبر (٢٠١٥) با استفاده از برآورد سیستم تقاضای QUAIDS و معیار تغییر جبرانی (CV) به بررسی اثرات رفاهی افزایش قیمت مواد غذایی بر رفاه و فقر خانوارهای هندی پرداخته و نشان داد که ٦ و ٤ درصد به ترتیب از رفاه خانوارهای شهری و روستای کاهش شده است .
در این راستا، در این بررسی سعی میشود ضمن تعیین سهم بودجه ی اختصاص یافته به هریک از گروه های غذایی در سبد مصرفی هریک از دهک های هزینه ای خانوارهای شهری، میزان رفاه از دست رفته خانوارهای هر دهک که به سبب بروز تورم قیمت مواد غذایی پس از اجرای هدفمندسازی یارانه ها رخ داده است ، محاسبه شود.
نتایج نشان داد افزایش قیمت کالاهای خوراکی، رفاه مصرف - کنندگان را به کلی تحت تأثیر قرار داده است اما این کاهش رفاه در میان دهک های درآمدی به گونه ایی توزیع شده است که به طور نسبی رفاه از دست رفته برای خانوارهای دهک اول ٢/٧ برابر بیشتر از خانوارهای دهک دهم بوده است .
(2011) The Impact of food price inflation on consumer welfare in urban Ethiopia: A quadratic almost ideal demand system approach, department of economics, University of Gothenburg, Sweden.