چکیده:
پاییز سال یک هزاروسیصدونود شمسی از سندی با عنوان«سند تحول بنیادین آموزش و پرورش»
رونمایی شد که از آن پس به عنوان کارپایه اصلی نظام آموزش عمومی کشور قرار گرفت. این سند
حاوی 6 زیرنظام اصلی است که یکی از آنها با عنوان سند برنامه درسی ملی، پیشتر تهیه و تدوین شده
بود. این سند حاوی اصول و خطمشیهای اصلی تدوین کتب درسی است. طی هفت سال گذشته نظام
آموزش عمومی کشور بر پایه این دو سند به فعالیت خود ادامه داده است.
اگرچه هفت سال از تدوین سند تحول میگذرد، اما نحوه و چگونگی اجرای آن همواره محل بحث
و مناقشه میان مجریان و قانونگذاران بوده است. به طوری که یکی از محورهای مهم استیضاح وزرای
آموزش و پرورش در مجلس به زعم استیضاحکنندگان، کوتاهی وزرا در اجرایی کردن سند تحول بوده
است. سند مذکور از سوی جامعه دانشگاهی نیز نقد و بررسی شده است و از جوانب مختلف به تحلیل
محتوای آن پرداخته اند.
این گزارش قصد دارد از ابعاد یکی از پردامنه ترین مناقشه های سالهای اخیر در حوزه آموزش و
پرورش، تصویر روشنی ارائه دهد. به همین دلیل سعی شد تا با رجوع به پژوهشهای انجام یافته در
مورد سند تحول و برنامه درسی، نقدها و رویکردهای صاحبنظران دانشگاهی گردآوری شود. ازاینرو
بدیهی است یافته های این بخش، نتایج مطالعات پژوهشی است و نه بیشتر. همچنین نگاهی به سیر
تکوینی سند تحول بنیادین و آثار تاریخی و سیاستی مترتب بر آن خواهیم داشت.
بررسیها نشان میدهد طی هفت سال گذشته( 1390 – 1397 ) تعداد 30 مقاله علمی –
پژوهشی منتشر شده توسط دانشگاههای دولتی سراسر کشور (در حوزه علوم تربیتی) به موضوع سند
تحول و برنامه درسی مربوط بوده است.
یافته های مطالعات پژوهشی نشان میدهد که سند تحول و برنامه درسی از حیث رویکردها،
فلسفه و دیدگاههای غالب تربیتی، روشها و مضامین تربیتی بهکار رفته در آنها، دارای نقایص و
کاستیهایی است. عدم انسجام درونی و عدم توجه کافی به برخی از مضامین تربیتی همچون تقویت
خلاقیت هویت، تفکر انتقادی و نیز ضعف برخی رویکردها همچون سلامت و سرمایه اجتماعی و
فرهنگ ایثار در سند و برنامه درسی به چشم میخورد.
پیشتر به نظر میرسد آنچه موجب شده این اسناد (به ویژه سند تحول) میان مسئولان آموزش و
پرورش و نمایندگان (که اجرای تام و تمام سند تحول مطالبه اصلی آنها بوده)، همواره موضوع مجادله باشد،
سوءتفاهمی است که ناشی از برداشتها و فهم متفاوت طرفین از محتوا و اهداف سند تحول است.
اما یافته های پژوهشی توجه ما را به نکات بیشتر و واقعیتری جلب میکنند. پژوهشها نشان
میدهند مسئله فقط در خوانشهای گوناگون متن این اسناد نبوده و فراتر از آنهاست.