چکیده:
امروزه الزامات و نگرانیهای سیاسی و ملی سبب شده است که دولتها بطور گستردهای در بازار محصولات کشاورزی مداخله کنند. یکی از سیاستهایی که بطور گسترده در گذشته در کشاورزی کشورهای در حال توسعه استفاده شده و امروزه نیز متداول است وضع قیمتهای کف است. اگرچه در گذشته انتقادهایی از اعمال قیمت کف صورت گرفته است اما غالباً این انتقادها بر ناکارایی تخصیصی تأکید داشته است. در این مطالعه تلاش شده است که با ارائه یک الگوی نظری و یک مثال عینی از بازار گندم ایران، کارامدی این سیاست حتی در دستیابی به اهدافی که سیاست گذاران و طرفداران مداخلات دولت درپی آن هستند، یعنی افزایش تولید، تثبیت اقتصادی و بهبود توزیع درآمد، از طریق معرفی دو پارادوکس تثبیت و پارادوکس برابری به چالش کشیده شود. به این منظور در ابتدا یک الگوی نظری مطرح شده است که به رغم سادگی نتایج مهم و جدیدی را در مورد بده و بستانهای قیمت و عرضه و نقش قیمتهای کف در شرایط نااطمینانی قیمتها در حضور واسطههای قیمتگذار میدهد. سپس بصورت تجربی این الگو آزموده شده و درنهایت ابعاد مسأله تشریح شده است. یافتههای این مطالعه موید این است که مداخلات قیمتی دولتهای جهان سوم در کشاورزی حداقل بدون اصلاحات گسترده ساختاری و سازماندهی مجدد فعالان در بخش تولید و توزیع کشاورزی توصیه نمیشود.
Nowadays, political and national requirements and concerns have caused governments to intervene extensively in the markets of agricultural products. Floor price is one of the policies that have been widely used in agriculture of developing countries and still remained common. Although, there was some criticism on application of floor prices in the past, but these criticisms often emphasized on allocative inefficiency. By providing a theoretical model and a concrete example of Iran's wheat market, present study introduces two paradoxes (paradoxes of stabilization and equity) challenging the efficiency of this policy, even in achieving the objectives of policy-makers and proponents of government intervention, i.e. increasing production, stabilizing the economy, and improvement of income distribution. For this purpose, initially a theoretical model has been proposed in spite of its simplicity provides some important and new predictions about the effect of floor prices on supply - price relation under price uncertainty in presence intermediate gents. Then, the model is tested empirically and various aspects of the subject are discussed. The findings of this study emphasize third world governments’ interventions in agricultural prices, without some structural reforms and reorganization of operating agents in the production and distribution of agricultural sector is not advisable.
خلاصه ماشینی:
به باور فـارل ٥ و همکـاران (٢٠٠٥)، میـزان 1 Floor price 2 Bhaskar 3 Gouel 4 Food and Agriculture Organization (F.
اگرچه کشـاورزان بـه طـور معمـول دارای قدرت بازاری نیستند اما نتایج این بررسی نشان خواهد داد که توان بـازاری عامـل هـای واسـطه سبب می شود که قیمت های کف هم در کوتاه مدت و هم در بلند مدت سبب کاهش قیمت هـای واقعی محصولات شود؛ اگرچه در کوتاه مدت قیمت های انتظاری کشاورزان را افزایش مـی دهـد.
بـه ایـن منظـور، در بخـش دوم یـک چارچوب نظری ارائه شده است که رابطه قیمت های کـف ، قیمـت هـای انتظـاری ، قیمـت هـای 1 Wood 2 Brauneis 3 Patlolla 4 Laissez-faire تعادلی و عرضه محصولات کشاورزی را نشان می دهد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) نمودار (١) رابطه بین عرضه و قیمت های بازاری و کف این بررسی هم به صورت نظری و هم به لحاظ تجربی نشان می دهد تا هنگامی کـه قیمـت کـف کمتر از قیمت بازاری است ، وضع آن سبب کاهش قیمت های انتظاری و در نتیجه کاهش عرضه محصول در مقایسه با بازار آزاد خواهـد شـد.
کاهش سطح عرضه برنامه ریزی شده ، به معنی این است که کشـاورزان در زمـان اعمـال قیمـت کف آمادگی کمتری برای سرمایه گذاری در تولید در مقایسه با شرایط بازار آزاد خواهنـد داشـت و بنابراین احتمال بسیار کمی دارد آن گونه که وود و همکـاران (٢٠١٢) و بـراونیس و همکـاران (٢٠١٣) استدلال می کنند، قیمت های کف سبب افزایش سرمایه گذاری در کشـاورزی شـود.