چکیده:
از مهمترین و ابتدائیترین نیازهای بشر که نقش مهمی در رساندن انسان به سعادت و کمال ایفا میکند، تربیت است؛ بهویژه اگر این تربیت برگرفته از منابع دینی باشد. ازآنجاکه شکل مصدری واژه تربیت در قرآن کریم بهکار نرفته است، این مسئله اهمیت مییابد که قرآن که خود آخرین و کاملترین کتاب تربیت الهی است برای این مفهوم از چه تعابیری استفاده کرده است و این تعابیر چه ارتباطی با مفهوم تربیت دارند؟ برای پاسخ به این پرسش و یافتن واژگان هممفهوم، آیات قرآن کریم مورد بررسی و تبیین قرار گرفت و چهار واژه: تزکیه، اصلاح، رشد و هدایت بهعنوان جانشینهای مفهوم تربیت شناسایی شدند. با بررسی این واژگان در آیات قرآن به روش توصیفی و تحلیلی، این نتیجه حاصل شد که هریک از آنها در لایهای از معنا با تربیت اشتراک دارند. تزکیه و اصلاح، مقدمه و لازمه تربیت هستند و زمینه رشد فرد را فراهم میسازند؛ بنابراین، رشد، مرحله بالاتر تربیت و حرکتی آگاهانه است، ازآنجاکه هدایت نیز مراتبی دارد، گویی تربیت، نخستین مرتبه هدایت است.
Training is one of the most important and fundamental human needs playing essential roles in creating prosperity and leading to perfection, especially if it is taken from religious sources. Since the infinitive form of the word training has not been mentioned in the Holy Qur'an, it is essential to know what other synonyms the Holy Qur'an, as the last and most complete book of divine training, has employed for referring to this concept, and that how these terms relate to the concept of training. To answer this question and to find synonymous terms, the verses of the Holy Quran were reviewed precisely and four words were identified as the substitutes for the concept of training including purification, reformation, growth, and guidance. Investigation of these terms in the verses of the Holy Qur'an through descriptive and analytical method resulted in the fact that each of them shares meaning with training at a special level. Purification and reform are the prerequisites for training and pave the way for one’s growth. As a conscious effort, growth stands at a higher position than training. Since guidance can be defined at different hierarchical levels, training seems to stand at the first stage of guidance.
خلاصه ماشینی:
ايشان درمجموع ، معاني زير را براي اين ريشه ذکر کرده اند: ـ ريشه «ربو» «زاد» فعل ماضي از ريشه «زود» است که به معناي زيادشدن و فزونييافتن بيان شده است ؛ بيشتر واژه پژوهان اين معنا را ذيل ريشه «ربو» آورده اند (فراهيدي، ١٤٠٩، ج ٨: ذيل ربو؛ ابن فارس ، ١٤٠٤، ج ٢: ذيل ربو؛ راغب اصفهاني، ١٤١٢، ج ١: ذيل ربو).
واژه «رباني» يکي ديگر از مشتقات ريشه «ربب » است که به صورت جمع مذکر سالم در سه آيه از قرآن کريم بيان شده است : «إنا أنزلنا التورأە فيها هدي ونور يحکم بها النبيون الذين أسلموا للذين هادوا والربانيون والأحبار بما استحفظوا من کتاب الله وکانوا عليه شهداء فلا تخشوا الناس واخشون ولا تشتروا بآياتي ثمنا قليلا ومن لم يحکم بما أنزل الله فأولئک هم الکافرون » (مائده /٤٤) «لولا ينهاهم الربانيون والأحبار عن قولهم الإثم وأکلهم السحت لبئس ما کانوا يصنعون » (مائده /٦٣) «ما کان لبشر أن يؤتيه الله الکتاب والحکم والنبؤە ثم يقول للناس کونوا عبادا لي من دون الله ولکن کونوا ربانيين بما کنتم تعلمون الکتاب وبما کنتم تدرسون » (آل عمران /٧٩) بيشتر کتاب هاي لغت اين واژه را منسوب به «رب » دانسته اند (ازهري، ١٤٢١، ج ١٥: ذيل ربب ؛ صاحب ١٤١٤، ج ١: ذيل ربب ).
رسيدن به واقع و حقيقت امر (فراهيدي، ١٤٠٩، ج ٨: ذيل رشد؛ ازهري، ١٤٢١، ج ١١: ذيل رشد؛ زبيدي، ١٤١٤، ج ٤: ذيل رشد)، استقامت و استواري راه (ابن فارس ، ١٤٠٤، ج ٢: ذيل رشد) و هدايت و راهنماييشدن به خير و صلاح (مصطفوي، ١٤٣٠، ج ٤: ذيل رشد) از ديگر معاني است که ذيل اين ريشه در کتاب هاي لغت مخالف «غي» و معادل «صلاح » ذکر شده است .