چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش فلسفه برای کودکان (فبک) در رشد اخلاقی دانش آموزان دوره ابتدایی شهرستان مریوان در سال تحصیلی 96-1397 انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان مریوان بودند که با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس از دو مدرسه ابتدایی پسرانه و دخترانه تعداد 316 دانش آموز انتخاب و به روش تصادفی ساده (هر گروه 158 دانش آموز) در گروههای آزمایش و کنترل قرار داده شدند. به تعداد 17 جلسه آموزش فلسفه برای کودکان ارایه گردید. داده های رشد اخلاقی با استفاده از پرسشنامه مهارتهای اخلاقی (Naevaez, 2008) گردآوری شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس و تحلیل واریانس تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که آموزش فلسفه برای کودکان در رشد اخلاقی دانش آموزان دختر و پسر تاثیر مثبت و معناداری بین گروه دختر و پسر مشاهده نشد، بنابراین میتوان گفت که آموزش فلسفه برای کودکان رشد اخلاقی دانش آموزان را ارتقا داد
The aim of this study was to investigate the effect of teaching philosophy for children (FBQ) on the moral development of primary school students in Marivan city in the academic year 1397-96. The research method was quasi-experimental with pretest, posttest and control group. The statistical population of this study was all primary school students in Marivan city. Using available sampling method, 316 students were selected from two primary schools for boys and girls and were randomly selected (158 students in each group) in experimental and control groups. Were given. 17 philosophy education sessions were presented for children. Ethical growth data were collected using the Ethical Skills Questionnaire (Naevaez, 2008). Data were analyzed using analysis of covariance and analysis of variance. The results showed that teaching philosophy to children did not have a positive and significant effect on the moral development of male and female students, so it can be said that teaching philosophy to children promoted the moral development of students.
خلاصه ماشینی:
درزمينه ي رعايت بيشتر نظم در کلاس ، احترام به ديگران ، احساس مسئوليت ، خلاقيت و روابط صحيح با ديگران رشد کنند و در پيشرفت تحصيلي ),Nouroozi ٢٠٠٦(، تبادل نظر آزادانه و احترام به نظرات يکديگر )٢٠٠٩ ,Keyvanfar &Rashtchi (، بر اعتمادبه نفس و تفکر انتقادي دانش آموزان دوره اول متوسطه )٢٠١٦ ,Abedini Nazari(، بر تحول شناختي و هوش منطقي ـ رياضي و بهره هوشي دانش آموزان دختر سال چهارم ابتدايي )٢٠٠٩ ,Mohammadi(، بر روحيه پژوهشگري کودکان دوره پيش دبستان )٢٠١٢ ,Jafari(، بهبود تفکر منطقي و انتقادي دانش آموزان )٢٠١١ ,Bayat(، پرسشگري و تفکر انتقادي دانش آموزان دختر مقطع ابتدايي )٢٠١١ ,Musavi &Tabatabaee (، مؤلفه هاي تربيت اقتصادي و مهارت هاي شناختي )Shafie ٢٠١٦ ,Behnamiri(، افزايش خلاقيت و مؤلفه هاي سيالي، انعطاف پذيري مؤثر و بر ابتکار و بسط بيتأثير )٢٠١٤ ,Rezaee et al(، بر سطح پرسشگري دانش آموزان ) ,Noshadi &Kamali Motlaq .
روايي محتوايي داستان ها توسط پژوهشگراني مانند ) ;٢٠١٠ ,Shykhrezaee et al ;٢٠١٤,Majdfar Akbari et al, 2012; Nazar Eslami, 2014; Sedaqat, 2016; Yusefi, 2013; Ali, 2014; Malaki, 2016; Habibi Eraqi, 2013; Namazi, 2015; Hamidi Tehrani, 2013; Tajri, 2011; Hamidi, ٢٠١٣ ,Lotfi ;٢٠١٣( تأييدشده و براي آموزش فلسفه براي کودکان بررسي و پيشنهاد شده است .
فرضيه اول پژوهش عبارت است از اينکه : آموزش فلسفه براي کودکان در رشد اخلاقي دانش آموزان ابتدايي تأثير دارد.
نتايج نشان داد که ميانگين نمرات مهارت هاي اخلاقي گروه آزمايش نسبت به ميانگين نمرات گروه کنترل بيشتر بود و معناداري اين آزمون نشان داد که آموزش فلسفه براي کودکان در رشد اخلاقي دانش آموزان تأثير داشته است .