چکیده:
فیلم سینمایی «زمهریر» (ساختة علی رویینتن ـ 1388) از آثار پیچیده و تحلیلی سینمای ایران است که حائز جنبههای مهمی از تلفیق حماسه و ویژگیهای اگزیستانسیال انسان معاصر در وضعیت دشوار است. این فیلم روایتگر زندگی دو نسل از ایرانیان در دوران معاصر است که هر یک با پرسشهای مهمی مواجهاند. این فیلم، داستان دختر یکی از کشتهشدگان نظامی زمان جنگ ایران و عراق را روایت میکند که پس از سالها به وصیت پدرش به سراغ فرمانده و همرزم وی میرود. در این اثر، رجعت از حال به گذشته در پیوند مستقیم با طرح مسئلة هویت تاریخی است. تاریخیت به دو عنصر هویت و سنّت گره خورده و در مسیر پیچیدهای به نسل حاضر پیوند میخورد. طرح پرسش، نیروی محرکة پیشبرد داستان است و پرسشهای اساسی در خط سیر داستان به تدریج با زبانی تغزّلی و شاعرانه پاسخ داده میشود. هر چند زبان تغزّلی اثر، کار را بر درک دقیق آن دشوار میکند امّا میتواند زمینهساز تاویلهای گوناگون در مورد اثر باشد. از سویی دیگر، یکی از داستانهای تراژیک شاهنامة فردوسی، روایت «رستم و اسفندیار» است. در فرهنگ کهن شرقی، از جبر تقدیر و ارادة آسمانی گریزی نیست و انسانها در برابر تقدیر و ارادة آسمانی تسلیماند و تسلیم، فضیلتی است ستودنی، امّا در حماسهها و تراژدیهای غربی قهرمانان علیه تقدیر، سرنوشت، جبر موقعیت، اتوریتههای آسمانی و زمینی و علیه خواست و ارادة خدیان برمیآشوبند؛ مسئولیت انتخاب و آزادی خود را بر عهده میگیرند و میکوشند تا سرنوشت خود را خود رقم زنند. در حماسههای شرقی، قهرمانی همانند رستم در جبری عمیق قرار میگیرد و با کشتن اسفندیار تن به شومی خودخواندهای میدهد که از آن راه گریزی نیست. در این میان، مکتب فلسفة اگزیستانسیالیسم به شرح و تفسیر مسئلة تراژدی میپردازد. تراژدیها از نظرگاه اگزیستانسیالیستی میتوانند در آثار شرقی مصداق بارزتری از تراژدی غربی پیدا کنند و «حـس تراژیـک زنـدگی» یـا «عنصـرتراژیک» حاکم بر جهان تراژدی، قهرمانان تراژیک را در سیطرة عمیق تر خود قرار دهد. دال مرکزی در این جستار، تحلیل رویکردی فلسفی و نشانه شناسانه از فیلم «زمهریر» است که ارتباط آن با حماسه و وجه تراژیک ـ اگزیستانسیال انسان معاصر را روشن میکند و در عین حال، حماسة «رستم و اسفندیار» بهعنوان مبنایی برای درک تراژدی شرقی و وضعیت دشوار انسان معاصر در فیلم سینمایی «زمهریر» در نظر گرفته میشود.