چکیده:
حاشیه نشینی یک پدیده اجتماعی است که ریشه در ادوار و اعصار گذشته دارد. این پدیده هم در کشورهای توسعه یافته و هم در حال توسعه وجود دارد؛ اما با توجه به خصوصیات هر شهر و منطقه، حل آن نیز نیازمند برنامه ریزی خاصی است. هدف این پژوهش، بررسی اقتصادی و اجتماعی مناطق حاشیه نشینی درشهر نقنه از توابع استان چهارمحال و بختیاری است. حاشیه نشینی ریشه در مسائل مختلف اقتصادی و اجتماعی دارد و حل این مشکل نیازمند شناخت درست آن است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. بر این اساس، با روش پیمایشی و تکنیک پرسشنامه و روش نمونهگیری تصادفی، یک نمونهی 369 نفری انتخاب شد و به منظور افزایش اعتبار، تعداد 380 پرسشنامه توزیع گردید که در پایان 370 پرسشنامه بررسی شد. وضعیت اقتصادی و اجتماعی پاسخگویان نشان میدهد که در وضعیت متوسط و رو به پایینی قرار دارند. نتایج بدست آمده نشان دهنده وجود تفاوت معنادار در بخش پایگاه اقتصادی است. تحلیل همبستگی نشان میدهد که هر چقدر میزان مصرف گرایی، تقدیرگرایی، بیگانگی اجتماعی، عدم آینده نگری و عدم سرزنش فقر افراد بیشتر باشد، میزان فشار آنها نیز افزایش مییابد. شدت رابطه میان متغیرها نسبتا قوی است؛ همچنین هرچقدر میزان آسیب پذیری، ضعف جسمانی، فقر، بیقدرتی و انزوای افراد بیشتر باشد، میزان فشار آنها نیز افزایش مییابد.
خلاصه ماشینی:
: مولفه اقتصادي و اجتماعي ، حاشيه نشيني ، شهر نقنه ، استان چهارمحال و بختياري ١- کارشناسي ارشد جامعه شناسي دانشگاه ساري، ساري، ايران ٢ - دانشجوي دکتري زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه آزاد اسلامي شهرکرد، شهرکرد، ايران مقدمه پديده ي حاشيه نشيني (با وجود تعاريف متفاوت )، به عنوان يک مسأله ي اجتماعي و قابل بررسي توانسته است توجه بسياري از صاحب نظران ، به ويژه جامعه شناسان و حوزه مرتبط با آن را از ابعاد مختلفي هم چون : قشربندي و نابرابريهاي اجتماعي، تحرک اجتماعي، خانواده ، اجتماعي شدن ، منزلت و نقش ها، انحرافات و آسيب هاي اجتماعي، مهاجرت ، فرهنگ ، شهرنشيني و توسعه ، تنش هاي اجتماعي و ...
آزمون همبستگي پيرسون متغيرهاي مستقل تحقيق (فرهنگ فقر با ابعاد تقديرگرايي، مصرف گرايي، بيگانگي اجتماعي، عدم آينده نگري، عدم سرزنش فقر و پايگاه اقتصادي و اجتماعي) با متغير وابسته (فشار ) * *ضريب همبستگي در سطح ٠/٠١ معنادار است .
1- Correlation 2- Correlation Coefficient بررسيهاي آماري نشان ميدهد که ابعاد مصرف گرايي، تقديرگرايي، بيگانگي اجتماعي، عدم آينده نگري و عدم سرزنش فقر به ترتيب قويترين همبستگي را پس از متغير فرهنگ فقر با مفهوم فشار دارند؛ به گونه اي که ضريب همبستگي ابعاد مورد نظر با متغير وابسته به ترتيب ٠,٥٩٣ و ٠,٥٨٦ و ٠,٥٨٥ و ٠,٥١٠ و ٠,٤٨ است و جهت روابط مثبت است ، يعني با افزايش ابعاد مورد نظر افراد، ميزان فشار آنها نيز افزايش مييابد؛ بنابراين فرض صفر رد و فرض ميان متغيرها تائيد ميگردد.