چکیده:
هدف پژوهش حاضر، شناخت عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر وفاق اجتماعی در شهر لردگان است. چارچوب نظری پژوهش، برگرفته از نظریات دورکیم، بلاو و مرتون است. داده-های پژوهش با روش پیماشی جمعآوری شده است. جامعه آماری شامل شهروندان 15سال و بالاتر شهر لردگان است که برابر با32520 نفر است. حجم نمونه 380 نفر که با شیوه نمونه-گیری تصادفی از نوع طبقهای چندمرحلهای انتخاب شده و از طریق پرسشنامه محقق ساخته اطلاعات جمعآوری شده است. روایی پرسشنامه با استفاده از نظر متخصصان و کارشناسان مورد بررسی قرار گرفت و برای سنجش پایایی پرسشنامه از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار آن 81/0 است. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند. مراحل آماری آن با استفاده از نرمافزار SPSS22 انجام گرفته است. یافتههای پژوهش نشان داد که پایگاه اقتصادی – اجتماعی، قومگرایی، ملیگرایی، استفاده از رسانههای جمعی، دینداری و سن بر وفاق اجتماعی مؤثرند. درنهایت مدل رگرسیونی پژوهش توانست 36 درصد از واریانس متغیر وفاق اجتماعی را پیشبینی کند.
The aim of the present study is to recognize the effective social and cultural factors on social consensus in Lordegan. The theoretical framework of the research, retrieved from the view point of Blove and Morten. The study’s data collected with a survey method and the statistical society 15 years and elder citizens who are 32520 people. The sample volume was 360 participants and selected with a random sampling method from multi-level classification and gathered the information through the questionare. The validity of the questionare studied from the viewpoint of experts and specialists and the stability of measurement of the questionare used Cronbach’s alpha test that the counted amount was 0/81. The data were analyzed by the using the descriptive and inferential statics. The statistical levels were done by spss22 software. The research’s findings showed that social-economical state, ethinity, nationalism, using mass media, being religious, and age are effective on social consensus. Finally, the research’s regression model could predict 36 percent of variable variance of social consensus
خلاصه ماشینی:
عزيزخاني (١٣٨٧) در تحقيق با هدف بررسي عوامل مؤثر بر شکل گيري وفاق اجتماعي در بين دانشجويان دانشگاه آزاد واحد خلخال ، با روش پيمايش و در بين حجم نمونه ٢٦٨ نفري به اين نتايج رسيد که بين استفاده از وسايل ارتباط جمعي ، ميزان تعاملات اجتماعي و وفاق اجتماعي رابطه وجود دارد و بين متغيرهاي جنسيت ، امنيت اجتماعي، اعتماد اجتماعي و وفاق اجتماعي رابطه اي مشاهده نشد.
جدول شماره ١: مقادير آلفاي کرونباخ براي متغيرهاي پژوهش متغير مقدار آلفاي کرونباخ ميزان دين داري 0/88 وفاق اجتماعي 0/82 پايگاه اجتماعي ـ اقتصادي 0/76 استفاده از رسانه هاي جمعي 0/79 مليگرايي 0/81 قوم گرايي 0/91 جامعه آماري اين پژوهش ، کليه افراد ١٥ سال و بالاتر شهر لردگان بوده است .
نتايج اين آزمون ، نشان دهندة وجود رابطه معکوس و معنيدار در سطح ٩٩ درصد بين دو متغير ميزان قوم گرايي و وفاق اجتماعي است .
نتايج اين آزمون ، نشان دهندة وجود رابطه مثبت و معنيدار در سطح ٩٩ درصد، بين دو متغير ميزان ملي گرايي و وفاق اجتماعي است .
مقادير مذکور، بيانگر اين مطلب است که فرضيه محقق ، مبني بر وجود رابطه معنيدار بين متغير ميزان استفاده از رسانه هاي جمعي با وفاق اجتماعي در سطح ٩٩ درصد، مورد پذيرش قرار ميگيرد.
نتايج بدست آمده از انجام اين آزمون نشان ميدهد که بين دو متغير ميزان دين داري و وفاق اجتماعي رابطه معنيداري وجود دارد.