چکیده:
زبان خیرالنساء از طریق وحدت حسی ناشی از انسجام ذاتی فرم واژهها در ساختار جملات و طرح آن مبتنی بر منطق روایی، تجربهای یکّه برای خوانندهی فارسیزبان است. چنین ادراکی به مدد کاربرد واژهها، بهخصوص افعال، مطابق با سرشت ترکیبی آنها و در جهت یگانگی با نظموترتیب منطقی رخدادها از طریق زبان، عامل اصلی وجود چنین دستاوردی در نثر فارسی شده است. این روش کاربرد زبان، خود کیفیات دیگری از زبان مانند تصویری بودن و موضعنگاری را به همراه میآورد. اتخاذ چنین رویکردی از جانب نویسنده، موجب همراهی مخاطب با داستان از طریق به کارگیری قدرت تخیل اوست. به این طریق خیرالنساء امکان آزادی در فهم و خلق داستان است. اینگونه است که زبان میتواند در کنار توجه به زبان گفتار و سنّت ادبی پیش از خود، حاصل سبک منحصربهفردی باشد و طرحی نو درافکند؛ مفاهیم را انتقال دهد و مهمتر، برآمده از سبک زندگی روزمرهی افراد جامعه باشد. بر این اساس میتوان اثبات کرد زبان فارسی در دورهی معاصر با احیای ویژگی ذاتیِ فراموششدهاش در حوزهی ترکیبات فعلی، جایگاه آنها در جملهها و نیز نقش این افعال در شکلگیری نظام ترتیبوتوالی منطقی موقعیتها توسط اهل فن و ذوق، این قابلیت را دارد که در پیوند با محمل اجتماعی- فرهنگی خود، ادبیات متمایزی بیافریند که نشانگر هویت این سرزمین باشد.
narrative logic, lead to a unique experience for persian-speaking readers. Such a perception accompanied by using words according to their compound inherent and directed to logical order and regularity of occurrences and episodes. Writer’s approach in narration of Kheyronnesa lead to reader’s friendship. In this way Kheyronnesa is a possibility of freedom in understanding and creating story. In this article, consequently, it can be prove that if we use Persian language regarding to its compound verbs; it could present unique literature which has an intimate connection with its social-cultural context, Therefore it could be the indication of Iranian identity.