چکیده:
یکی از روشهایی که در دهههای اخیر در روایتشناسی باب شده، متأثر از تحلیل نشانه- معناشناختی گفتمان است که خود از رویکردهای زبانشناسی تعاملی بهشمار میآید. در تحلیل نشانه- معناشناختی گفتمان، نشانههای منفرد اهمیت چندانی ندارند و توجه بیشتر معطوف به نظامی فرایندی است که معنا بهواسطۀ آن و طی جریانی پویا و سیال شکل میگیرد. در همین راستا، یکی از موضوعاتی که در تحلیل چگونگی تحقق گفتمان مطرح میشود، انفصال و اتصال گفتمانی است. با این همه، باوجود دقایقِ نظری دیدگاه اندیشمندانی همچون گرماس، فونتنی و کورتز دیده میشود که کاربست عملی این مبحث در تحلیل متون ادبی فقط به یکدسته تحلیلهای صوری منتهی شده که نهتنها با رسالت نظری بنیانگذاران این دیدگاه در تعارض است؛ بلکه موضوع پویایی معنا را نادیده میگیرد. به همین سبب، پژوهش حاضر درپی آن است که ضمن بازاندیشی در برخی زمینههای نظری انفصال و اتصال گفتمانی، بهمنظور تقویت کارایی این رویکرد به طرح چند موضوع مغفولمانده بپردازد. البته، برخی از این پیشنهادها اساساً تازگی دارد؛ اما بعضی از آنها اگرچه در تأملات نظریهپردازان مذکور بهشکل صریح یا ضمنی یافته میشود، به هر روی، در تحلیل نهایی مغفول مانده است.
خلاصه ماشینی:
پژوهشي درباب زمينه هاي نظ ري انفصال و اتصال گ فتماني مسعود آلگونه جونقاني * 1 ١ )تاريخ دريافت ۹٥/١١/٣٠، تاريخ پذيرش ۹٦/١/۲٧( چکيد يکي از روش هايي که در دهه هاي اخير در روايت شناسي باب شده، متأثر از تحليل نشانه - معناشناختي گفتمان است که خود از رويکردهاي زبان شناسي تعاملي به شمار مي آيد.
به همين منظور، نگارنده با پيشنهاد چند نکته مي کوشد ضمن تأکيد بر لزوم پرهيز از تحليل هاي صوري و توجه به ساختارهاي ژرف معناشناختي در تحليل گفتمان ، پيشنهادهايي براي تقويت کارايي اين 2 رويکرد به دست دهد؛ زيرا فرض برآن است که ص/رف توجه به مؤلفه هاي مط رحشده در نشانه - معناشناسي ، دامنه تحليل را به امکانات صوري محدود مي کند و به اين ترتيب ، پژوهش را از رسالت نظري خود دور مي سازد.
درواقع ، عمدة پژوهش هايي که با اتکا به رويکرد نشانه - معناشناختي کوشيده اند موضوع انفصال و اتصال گفتماني را بررسي کنند، فارغ از هرگونه رويکرد انتقادي، صرفا الگوي مذکور را به خدمت گرفته اند تا نحوة شکل گيري گفتمان را بر اين اساس تبيين کنند.
البته در اين ميان ، پژوهشي مروري از شريفيان )١٣۹١( ديده مي شود که بدون اتخاذ رويکردي انتقادي کوشيده است عمليات زباني منظومه شعري »صداي پاي آب« سهراب سپهري را براساس الگوي نشانه - معناشناختي گفتمان بررسي کند و به مقوله هايي مانند موضع گيري گفتمان ، گفته پرداز و گفته خوان ، اتصال و انفصال گفتمان ، گستره و تنش ٣ گفتمان بپردازد.