چکیده:
زمینه: عدالت از قوانین حقوق بشر می باشد. نوعی از عدالت، عدالت سازمانی بوده که تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار میگیرد. اما مسئله اصلی اینست، آیا هوش هیجانی اثر مستقیم بر عدالت سازمانی و کارآفرینی سازمانی دارد؟ و با میانجیگری عدالت سازمانی اثر غیر مستقیم بر کارآفرینی سازمانی دارد؟ هدف: طراحی مدل ساختاری عدالت سازمانی، تعیین پیشایندها (جو سازمانی، هوش هیجانی، ارزشهای اخلاقی سازمان) و پیامدها (کار آفرینی سازمانی) بود. روش: پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی بود، جامعه آماری شامل تمامی کارکنان اداری و آموزشی که همه به عنوان نمونه انتخاب شدند، بود. ابزار پژوهش عبارتند از: پرسشنامههای استاندارد جو سازمانی هالپین و کرافت (2000)، کارآفرینی سازمانی مارگریت هیل (2003)، پرسشنامه عدالت سازمانی نیهوف - مورمن (1993)، مقیاس هوش هیجانی شوت و همکاران (1998) و پرسشنامه ارزش های اخلاقی سازمانی آمیکس و همکاران (2008). تحلیل داده ها با روش معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد هوش هیجانی به عنوان متغیر فردی برعدالت و کارآفرینی سازمانی، اثر نداشت (0/001P). ارزش های اخلاقی بر عدالت سازمانی اثر مستقیم دارد، ولی برکارآفرینی ندارد، اما با واسطه عدالت سازمانی تأثیر غیرمستقیمی دارد. از ابعاد جو سازمانی، تأکید بر تولید اثر مثبت مستقیم بر عدالت سازمانی و کارآفرینی سازمانی دارد. مزاحمت بر عدالت و کارآفرینی سازمانی اثر مستقیم منفی دارد. تأثیر این دو با میانجی گری عدالت سازمانی بر کارآفرینی افزایش مییابد. فاصله گیری برکارآفرینی سازمانی اثر مستقیم منفی معناداری دارد. روحیه گروهی اثر مستقیم منفی معناداری بر عدالت سازمانی دارد همچنین با میانجی گری عدالت سازمانی، اثر غیرمستقیم منفی بر کارآفرینی دارد. ملاحظه گری اثر مستقیم مثبت و معناداری بر عدالت سازمانی دارد، بر کارآفرینی سازمانی تنها با میانجی گری عدالت سازمانی تأثیر مثبت معناداری دارد. عدالت سازمانی اثر مستقیم و مثبت برکارآفرینی سازمانی دارد. ارزشهای اخلاقی و جو سازمانی بر درک عدالت سازمانی مؤثرند که با نقش میانجی عدالت برکارآفرینی سازمانی نیز اثرگذارند (0/05P). نتیجه گیری: ارزشهای اخلاقی و جو سازمانی بر درک عدالت سازمانی مؤثرند که با نقش میانجی عدالت سازمانی برکارآفرینی سازمانی اثرگذارند.
Background: Justice is a human rights law. One type of justice is organizational justice, which is affected by various factors. But the key question is, does emotional intelligence have a direct impact on organizational justice and organizational entrepreneurship? And does mediating organizational justice have an indirect effect on organizational entrepreneurship? Aims: To design a structural model of organizational justice, identifying antecedents (organizational climate, emotional intelligence, organizational ethical values) and outcomes (organizational entrepreneurship). Method: The research was descriptive-correlational. The statistical population included all administrative and educational staff who were all selected as sample. Research tools include: Halpin & Craft (2000), Organizational Entrepreneurship Questionnaire, Marguerite Hill (2003), Nihof-Moorman Organizational Justice Questionnaire (1993), Shout et al. (1998), and Ethical Values Questionnaire. Organization Amix et al. (2008). Data were analyzed using structural equation method.
Results: The results showed that emotional intelligence as an individual variable of organizational justice and entrepreneurship had no effect (PConclusions: Ethical values and organizational climate are influenced by perceptions of organizational justice that mediate the role of organizational justice in organizational entrepreneurship.