چکیده:
پژوهش پیشروحول محور این مسأله قرار دارد که «چارچوب ساخت و ماهیت حکومتهای بومی فلات ایران از منظر میزان قدرت و نفوذ بنیادهای اجتماعی آن در ساختار قدرت چگونه است و چه نسبتی با حکومتهای میانرودان دارد؟». هدف، توصیف ساختار قدرت سیاسی و ارتباط آن با گروههای اجتماعی در تمدنهای پیشاآریایی و بینالنهرین است. چارچوب تحلیل بر مبنای معیار نحوه اعمال قدرت دولت بر جامعه است که شامل دو نوع ساخت قدرت یکجانبه (یا افقی) و ساختار قدرت دوجانبه (یا افقی) میباشد. روش تحقیق از نوع تطبیقی است که با مقایسه واحدهای اجتماعی کلان به کشف تفاوتها و شباهتهای بین جوامع میپردازد و برای گردآوری دادهها از روش اسنادی دستاول و دستدوم استفاده شده است. نتایج بدستآمده حاکی از این است که تمام تمدنهای بومی فلات ایران از ساختار سیاسی افقی برخوردار بودند و تنها در جیرفت است که میتوان با وضوح کم از احتمال یک دولت متمرکز سخن گفت. در حوزه بینالنهرین، تمدنهای اکد و آشور از ساختار سیاسی عمودی برخوردار بودند و تمدنهای سومر و بابل در دوره نخست ساختار افقی داشتند که به ساختار عمودی در دوره دوم تغییر ماهیت دادند. نتیجه پژوهش این است که میتوان از وجود دو سنت سیاسی متفاوت در دو حوزه تمدنی فلات ایران و بینالنهرین سخن گفت که اولی مبتنی بر تقسیم قدرت و دومی مبتنی بر تمرکز قدرت بود.
The present study focuses on the issue of "What is the framework for the construction and nature of the native governments of the Iranian plateau in terms of power and the influence of its social foundations on the power structure and what is its relationship with Mesopotamian governments?" The aim is to describe the structure of political power and its relationship to social groups in pre-Aryan and Mesopotamian civilizations. The framework of analysis is based on two types of unilateral (vertical) power structure and bilateral (horizontal) power structure. The research method is a comparative type that compares macro social units to discover differences and similarities between communities, and first and second hand documentary methods have been used to collect data. The results show that all the indigenous civilizations of the Iranian plateau had a horizontal political structure, and it is only in Jiroft that the possibility of a centralized state can be stated. In the Mesopotamian realm, the Akkadian and Assyrian civilizations had a vertical political structure, and the Sumerian and Babylonian civilizations had a horizontal structure in the first period, which changed the nature of the vertical structure in the second period. The result of the research is that we can talk about the existence of two different political traditions in the two civilizations of the Iranian plateau and Mesopotamia, the first of which was based on the division of power and the second based on the concentration of power.
خلاصه ماشینی:
معمولا تاريخ ايران را با ورود آرياييها که نام ايران از ايشان گرفته شده است و تشکيل دولت ها و سپس امپراتوريهاي بزرگ آريايي ميشناسيم (محسني، ١٣٨٩: ١٧٨) اما امروز ديگر جاي ترديد نيست که اقوام بومي ايران قبل از ورود و اسکان آرياييها از زمان هاي بسيار دور در اين سرزمين زندگي ميکرده و صاحب تمدن بوده اند.
گرچه کمي اطلاعات باستان شناختي و انسان شناختي ، به تعبير جورج کامرون موجب طرح نظرات بي شماري درباره مردم ساکن ايران در سپيده دم تاريخ مکتوب شده است (کامرون ، ١٣٦٥: ١٦)، اين نکته نيز اهميت دارد که ميراث بوميان فلات براي نسل هاي بعدي ايرانيان و دولت هاي آن زمان چه بوده است ؟ يکي از اين مسائل ، بازشناسي رابطه حکومت و جامعه بر مبناي اهميت قدرت اجتماع و ماهيت نظم قبايلي اجتماعي آن زمان است .
آيا دولت هاي بومي فلات ايران از تمرکز قدرت برخوردار بودند يا نوعي تکثر قدرت وجود داشت ؟ و آيا همان نوع رابطه ساخت هاي سياسي و اجتماعي در تمدن هاي بومي فلات ايران نزد همسايگان بين النهرين هم جاري بوده است ؟ ضرورت وجود دولت در زندگي اجتماعي بشر و اهميت مطالعه دولت در ايران پيشاآريايي به دليل وجود تاريخ کهن فلات ايران بر ضرورت بررسي و مقايسه تمدن هاي بومي فلات ايران با تمدن هاي ميان رودان ميافزايد.
او نوع حکومت سيلک را مانند تمدن هاي آن عصر به شکل پادشاهي معرفي ميکند چون با توجه به تشابه ظروف به دست آمده از اين لايه ، ارتباط اقتصادي ميان تمدن سيلک چهارم ، شوش و بين النهرين برقرار بوده است (گيرشمن ، ١٣٧٩: ٨٥).