خلاصه ماشینی:
"خلاصهی این داستان با گزارش جناب پرفسور دکتر سید حسن امین،از متن عربی نگارش حنینبه اسحاق از یونانی بدین قرار است: هنوز طوفان آتش برنیامده بود،که شاهنشاهی دانادل با اشراف به طلسمات بهنام هرمانوس(هرمس)بر دیار مصر،یونان،رم و دریای مدیترانه حکومت میراند،این پادشاه،همان است که اهرام مصر را بهپا داشته است.
حکیم روحانیت فلکی زهره را در اختیار سلامان گذاشت و سلامان به کمال عقلی رسید و از پدر به پادشاهی نشست،و فرمان داد تا این داستان را بر هفت لوح زرین بنگارند و دعاهای هفت ستاره را نیز بر هفت لوح زرین دیگر بنویسند،و آنها را بر بالین آرامگاه پدرش در اهرام مصر مدفون کنند.
اب پی توفان آتش و توفان آب،قرنها بعد افلاطون بهوجود آن طلسمات پی برد و به ارسطو سفارش فرمود و ارسطو به همراه لشگرکشی اسکندر گجسته به مصر به آنها دسترسی پیدا کرد و سپس دریچهی اهرم را دیگرباره مسدود کرد،و این است آخرین سخن سلامان در این الواح:«دانش و پادشاهی را از عقل کامل بیاب که موجودات ناقص تو را به چیزهای ناقص میرسانند»."