چکیده:
ادبیات تعلیمی یکی از گونههای ادب است که در آن موضوعات اخلاقی، یا مسائل اجتماعی و پندآموز
بازگو میشود، هجو و هزل از زیر شاخههای ادبیات تعلیمی است که با طنز تلخ و خارج از ادبیات عرف و
به قصد تاثیرگذاری یا سرگرمی، در قالب روایت، حکایت و تمثیل بیان میشود. سنایی در این زمینه مبتکر
نیست؛ اما شگردهای طنزنویسی او به قصد آگاهی بخشی و تعلیم اصول اخلاقی، مطابق علایق و سلایق
جامعه، منحصر به فرد است. وی معتقد است که طیف های مختلف اجتماعی اشعار او را می خوانند و
مطابق سلیقهی خود از آن بهره میبرند؛ بنابراین خواستاران هزل هم باید آذوقهیی داشته باشند . سنایی
اینگونه از هزلها را هزل تعلیم می نامد. پژوهش حاضر دلایل سیاسی و اجتماعی روی آوردن سنایی به
هزل را با شیوهی توصیفی، تحلیلی واکاوی، و با گردآوری مستندات، اغراض هزل گویی وی را بیان کرده
است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که اوضاع سیاسی، اجتماعی، اخلاقی جامعه و همچنین مشکلات
زندگی شخصی، سنایی را به هزل گویی واداشته است تا در قالب هزل، کج اندیشی ها و کاستی ها،
خطاهای فردی، اجتماعی ، اخلاقی و ابن الوقت بودن مردم را آشکار کند و تذکر دهد.
Educational literature is one of the types of literature in which moral
issues, or social and instructive issues are recounted. Anecdotes and
allegories are told. Sanai is not an innovator in this field; But his satirical
techniques are unique in raising awareness and teaching moral principles
according to the interests and tastes of society. He believes that different
social spectrums read his poems and use them according to their taste;
Therefore, those who want to make jokes should also have food. Sanai
calls such jokes the joke of education. The present study has stated the
political and social reasons for Sanai turning to jokes in a descriptive,
analytical, analytical manner, and by gathering documents, his intentions
of joking. Findings show that the political, social, moral situation of
society as well as the problems of personal life, has made Sanai joke to
reveal in the form of jokes, biases and shortcomings, personal, social,
moral and timelessness of people And warn.
خلاصه ماشینی:
سنايي ابيات ديگري نيز در مذمت و هجو مردم روزگار دارد که چندان رکيک و شـرمآگـين نيستند مثلاً (سنايي، ١٣٧٤: ٤٥٢ تا ٤٥٥ و ٤٧٣ و ٤٣٧) علاوه از اينکه سنايي نسبت به مـردم بدبين است ، گرفتار سوء ظن هم هست و دليل آن را در اين ميداند که خودش هوشيار اسـت و آدم هوشيار به طريق احتياط از نيک و بد دوري ميگزيند (همان : ٧٣٩) وي ميکوشد با بازسازي هويت خويش – گذر از شعر مدحي به شعر تعليمي – خود را حکيم و دانا نشان دهد.
در اين دوره کمتر ديواني را ميتوان يافت کـه مـدح محمـود در آنها نيامده باشد (هدايت ، ١٣٨٤، جلد ٢، بخش اول : ٢١١) بنا به نقل حمداله مستوفي، محمود شعرا و علما را دوست داشت و هر سال زيـادت از چهـار صد هزار دينار به شعرا صرف ميکرد (مستوفي، ١٣٩٤: ٣٥١) وضع اسف بار شعر و ادب در دوران حاکميت غزنويان و سلجوقيان در تذکره ها و کتب شرح حال، فهرست وار چنين آمده است - محمود شعرا را صلات فاخر و جوايز سنگين ميداد- سلاطين زمان به مجالست با شـعرا ميلـي وافر داشتند و آنان را درسفر و حضر همراه خود ميبردند، با آنان مزاح ميکردند و بساط عـيش و طرب ميگستردند - شاعران با مدايح خويش اسباب شـهرت شـاهان را فـراهم مـي کردنـد.