خلاصه ماشینی:
«پس تلقیح از طاعون یا از جدری هرگاه به قول طبیب حاذق یا به تجربه چه به ظن چه به علم که مفید و نافع است، آن هم از جمله طبّ مأمورٌ به است جایز است و حرام نیست بلکه سنّت و مطلوب شرع است، چرا که آن دوایی است شرعی بدون شک و شبهه، و حافظ است بر صحّت نه بازآورنده آن، واجب نیست مگر آن که والی امر حکم به فعل آن نماید؛ آن وقت واجب میشود، چرا که امتثال امر حاکم در مثل این احکام واجب میشود چنان چه از پیش گذشت».
[حکم زدن واکسن قبل از آمدن بیماری] پس چون دانسته شد که تداوی جویای سبب شدن است برای بقای صحّت موجود، و یا بازگردانیدن صحّت زایل شده، و آن که در شرع شریف حکم آن استحباب است، پس تلقیح از طاعون یا از جدری هرگاه به قول طبیب حاذق یا به تجربه چه به ظن چه به علم که مفید و نافع است، آن هم از جمله طبّ مأمورٌ به است جایز است و حرام نیست بلکه سنّت و مطلوب شرع است، چرا که آن دوایی است شرعی بدون شک و شبهه، و حافظ است بر صحّت نه بازآورنده آن، واجب نیست مگر آن که والی امر حکم به فعل آن نماید؛ آن وقت واجب میشود، چرا که امتثال امر حاکم در مثل این احکام واجب میشود چنان چه از پیش گذشت.