چکیده:
جهانی شدن، فرآیندی پیشرونده و نیرومند است که با به چالش کشیدن قدرت دولت در کلیهی ابعاد سیاسی، اقتصادی، تکنولوژیک و فرهنگی، فرصتها و تهدیدهایی را در عرصهی سیاستگذاری به دنبال میآورد. نظریهپردازان جهانی شدن بر این باورند که انقلاب اطلاعات، موجب گردیده که بُعد فرهنگی جهانی شدن به قدرتمندترین و گستردهترین رُکن آن تبدیل شده، و روند سیاستگذاری فرهنگی در کشورها را به چالش کشیده و مواضع و واکنشهای متفاوتی را به همراه داشته باشد. در این میان، بررسی واکنشها و مواضع فرهنگی جمهوری اسلامی ایران به علت هویت فرهنگی انقلاب آن، از اهمیتی ویژه برخوردار است. با توجه به تغییراتی که در مواضع دولتمردان ایرانی در قبال این پدیدهی عظیم مشاهده میشود، این مقاله بر آن است تا از منظر جامعهشناختی و در چارچوب نظریهی ساختار– کارگزار، موضوع مذکور را در سه دورهی ریاست جمهوری اکبر هاشمیرفسنجانی، سیدمحمد خاتمی و محمود احمدینژاد مورد بررسی قرار دهد. سؤال اصلی مقاله این است که نقش تعاملی ساختار-کارگزار در قبال فرایند جهانی شدن فرهنگ و شکلگیری مواضع فرهنگی دولتهای بعد جنگ، چگونه بوده است؟ بر اساس همین سؤال، این فرضیه ارائه گردیده که مواضع فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در قبال فرایند جهانی شدن فرهنگ در سه دورهی مذکور با توجه به تئوری ساختار-کارگزار، متغیر بوده است. با توجه به اینکه هدف پژوهش، بررسی علمی میان ساختار– کارگزار و مواضع فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در قبال فرایند جهانی شدن است، طبیعتا نوع پژوهش، توصیفی– تبیینی است که با استفاده از روش مطالعهی کتابخانهای- اسنادی، منابع و دادههای مختلف، جمعآوری و مورد تحلیل قرار میگیرد.
Globalization is a powerful and progressive process that challenges the power of governments in all political, economic, technological, and cultural aspects and provides them with opportunities and threats in their policy making. Globalization theoreticians believe that information revolution has made the cultural aspect of globalization as its most powerful and widespread aspect challenging cultural policies of the countries and causing different reactions from their side. Studying reactions and cultural positions of Islamic Republic of Iran due to the cultural identity of its revolution is of special importance. Considering differing positions of Iranian statesmen towards globalization, this paper intends to investigate this issue from sociological perspective within Agent- Structure theory in during presidencies of Hashemi, Khatami, and Ahmadinejad. The main question is “what is the interactional role of Agent- Structure in the cultural globalization process and formation of cultural positions in post war administrations?” The hypothesis was that cultural positions of Islamic Republic of Iran towards cultural globalization during the three administrations have been different considering the Agent- Structure theory. As the purpose of the study is to scientifically investigate the relationship between agent- structure and cultural positions of Islamic republic of Iran in the globalization process, it is descriptive-explanatory and the data have been collected and analyzed through library- documentation studies method
خلاصه ماشینی:
سـؤال اصلي مقاله اين اسـت کـه نقش تعاملي سـاختار-کارگزار در قبال فرايند جهاني شدن فرهنگ و شکل گيري مواضع فرهنگي دولت هاي بعد جنگ ، چگونه بوده اسـت ؟ بر اساس همين سـؤال ، اين فرضيه ارائه گرديده که مواضع فرهنگي جمهوري اسـلامي ايران در قبال فرايند جهاني شـدن فرهنگ در سـه دوره ي مذکور با توجه به تئوري ساختار-کارگزار، متغير بوده است .
با توجه به اين که هدف پژوهش ، بررسـي علمي ميان ساختار– کارگزار و مواضع فرهنگي جمهوري اسـلامي ايران در قبال فرايند جهاني شـدن است ، طبيعتا نوع پژوهش ، توصيفي – تبييني اسـت که با اسـتفاده از روش مطالعه ي کتابخانه اي - اسـنادي ، منابع و داده هاي مختلف ، جمع آوري و مورد تحليل قرار مي گيرد.
بـا توجه به اين که هدف پژوهش ، بررسـي علمي ميان سـاختار- کارگزار و مواضع فرهنگي جمهوري اسـلامي ايران در مقابل فرايند جهاني شـدن اسـت ، طبيعتـا نوع پژوهش ، توصيفي - تبييني اسـت که با اسـتفاده از روش مطالعه ي کتابخانه اي - اسـنادي ، منابع و داده هاي مختلف ، جمع آوري و مورد تحليل قرار گرفته است .
در چارچوب تئوري سـاختار- کارگزار مي توان نظر اين گروه را بدين گونه تحليل کرد که اکبر هاشمي رفسـنجاني به عنوان کارگزار به حفظ سـاختارهاي فرهنگـي که برآمـده از اصول و آرمان هاي انقلاب اسـلامي اسـت ، در مقابل فرآيند جهاني شدن ، اهميت چنداني نداده و اقدامات و مواضع اتخاذ شده ي وي ، جنبه ي مصالحه با فرهنگ غرب دارد، بنابراين طبق تحليل اين گروه ، کارگزار، تعامل چنداني با ساختار نداشته و فراتر از آن عمل کرده است .