چکیده:
«نسبت سنجی شهر و دیپلماسی در عصر جهانی شدن»الهام صباغ،مهناز گودرزیچکیدهارتباطات و اطلاعات جهانی سبب گردیده است تا پدیدها و روابط پیرامونی آنها با یکدیگر تغییر و تحولی بنیادین را بر خویش ببینند. آنچنان که فرآیند «جهانی شدن» به عنوان بستری فراگیر و باویژگیهایی چون ظهور «دهکده الکترونیک جهانی»، «انقلاب اطلاعات»، «گسترش آگاهی جهانی»، «ارتقاء خودآگاهی جمعی بشری» و «پایان جغرافیا و آغاز عصر سیبرنیتیک» توان آن را دارد که بر اقتصاد، سیاست، فرهنگ و... تأثیر نهد.«شهر»ها نیز در این فرآیند تأثیری متقابل را می نهند. این تغییر و تحولات، عمده عامل تحول در «روابط بین المل» و «دیپلماسی» میباشد؛ آنچنان که دیگر روابط بین الملل صرفاً شامل مراودات دولت ـ ملتها نمیباشد.سوال اصلی ما در این نوشتار آن است که «چگونه نسبتی مابین تغییرات جهانی شدن با روابط شهرها از یک سوی و روابط بین الملل با دولت ـ ملتها از سوی دیگر برقرار میباشد؟»مفروض این نوشتار بر آن است که هرگاه ساختارهای جهانی دستخوش تغییر و تحول شوند، دیپلماسی نیز متحول میشود؛ لذا ما در این پژوهش با تکیه به روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی قصد آن داریم تا بیان نماییم که (فرضیه اصلی) «روابط بین الملل در نسبتی عام با تحولات جهانی شدن رو به سوی دیپلماسیهای موازی چون دیپلماسی شهری آورده و از سطح صرف دولت ـ ملتهای رسمی به سمت بازیگران متداخل غیردولتی حرکت نموده و اقدام به ایجاد روابط دو و چند سویه نموده است». کلید واژگان: «روابط بین الملل»، «شهرها»، «دیپلماسی»، «دولت ـ ملتها» «جهانی شدن».
City's Measurement Ratio & Diplomacy in Globalization EraElham Sabbagh, Mahnaz Goodarzi AbstractGlobal communication and information has caused the pertinent phenomena and relations to be fundamentally changed. So the "Globalization" process as a comprehensive factor which has characteristics such as the advent of "electronic global village", "information revolution","universal awareness development", "human self-awareness promotion", and "end of geology and beginning of cybernetics era" can have effects on economy, politics, culture, and etc. Cities have a mutual effect as well. These changes are the main factor in "international relations" and "diplomacy" as the international relations do not specifically include the intercommunication between government-nations. The present article is aimed at ‘‘what kind of relation is between globalization and cities relations on the one hand and the international relations with government-nations on the other hand?’’ This article assumes whenever global structures are being changed, the diplomacy will be changed as well. In this descriptive-analytic research, we are going to express the main assumption, ‘‘the international relations in a general ratio with globalization revolution is moving toward parallel diplomacies like city diplomacy, and it has moved from mere government-official nations level toward non-governmental overlapping performances and it has established reciprocal or multiple relations’’. Keywords: International Relations, Cities, Diplomacy, Government-nations, Globalization.
خلاصه ماشینی:
در اين وضعيت ، روابط بين بازيگران در عرصۀ جهاني به عنوان «تبادل اطلاعات ، هنر و ديگر جنبه هاي فرهنگ ميان ملت ها و مردمانشان براي ترويج درک متقابل » توصيف مي گردد.
به اين ترتيب ، هر پديدة جهاني مانند فرايند جهاني شدن ، از يک سو، از چارچوب انحصار کشورها فراتر ميرود و، از ديگر سو، «تا اندازهاي در درون نهادها و مرزهاي ملي فروتر ميرود؛ اين "جهان محلي شدن "٣ پديده ها باورهاي سنتي و کلاسيک سياسي همچون منافع ، امنيت و ديپلماسي را تحت الشعاع خود قرار داده ؛ آنچنان که «نظام مرزي سنتي دولت ـ ملت ها همچنان باقي ، اما ميزان غلبه و قدرت آن به شدت کاسته شده است » (١٧٦ :٢٠٠٧ ,Sassen).
اين تعارضات ، تقابل ها و تعاملات توامان فضاي مکان ها و فضاي جريان ها سبب شده است که ديپلماسي سنتي به ابزاري ناکافي براي کنش و واکنش بازيگران بين المللي تبديل شود؛ در حالي که ديپلماسي شهري با لحاظ کردن پيچيدگي هاي فرايند جهاني شدن به ويژه در بعد اقتصادي و همچنين توجه به مؤلفه هاي فضاي جريان ها و بازيگران جديد نيمه دولتي و غيردولتي اين عرصه ، ابزار مناسبي براي تحقق منافع کنشگران بين المللي فراهم مي آورد.
به طور خلاصه ، در فضاي ديپلماتيک و سياست خارجي نوين تحليل گران از ظهور روابط فراملي در مقابل مفهوم قديمي روابط بين الملل سخن ميگويند (نش ، ١٣٨٠: ١٣) و بر خلاف گذشته که غالبا از روش هاي اقتصادي ، سياسي و امنيتي در اين عرصه استفاده مي شد (پس از پايان جنگ سرد) مؤلفۀ فرهنگ نقش بيش از پيش مهمي را در سياست خراجي کشورها ايفا کرد و موارد ديگر را تحت الشعاع خويش قرار داد.