چکیده:
بودجهریزی دولتی در هر کشوری متأثر از رفتار چهار گروه عمدۀ اجتماعی یعنی رأیدهندگان (یا تأمینکنندگان هزینهها)، تیم سیاسی (شکلدهندگان هزینهها)، بوروکراتها (هزینهکنندگان) و گروههای فشار(جهتدهندگان هزینهها) است. از منظر رهیافت انتخاب عمومی، این گروهها متفاوت با یکدیگر رفتار نمیکنند و در عملکرد خود همواره گوشۀ چشمی به منافع شخصی خواهند داشت. پژوهش حاضر با هدف تحلیل رابطۀ بین میزان مشارکت سیاسی(درصد رأیدهندگان در انتخابات ریاستجمهوری) و تخصیص منابع در ایران انجام گرفته است. تحقیق از جهت ماهیت و روش، تحلیلی – توصیفی به شمار میرود. در این راستا از دادههای مربوط به اعتبارات سالهای 1376 ، 1381، 1384 ، 1388 و 1390 و همچنین درصد رأیدهندگان استانهای کشور در 4 دوره انتخابات ریاستجمهوری استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل دادهها نیز از روشهای کمّی شامل تحلیل همبستگی، تحلیل رگرسیون و تحلیل آنوا بهره گرفته شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد بین اعتبار تخصیصیافته و مشارکت سیاسی استانها (درصد شرکتکنندگان در انتخابات ریاستجمهوری) در سالهای منتخب همبستگی معنیداری وجود دارد؛ بهطوریکه اعتبارات تخصیصیافته در سالهای 1376 ، 1381، 1384 ، 1388 و 1390 با درصد رأیدهندگان انتخابات ریاستجمهوری به ترتیب با 741/0، 766/0، 606/0، 466/0، 482/0 همبستگی در سطح 01/0 درصد معنیدار است. همچنین نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون و آنوا نیز مؤیّد این موضوع است.
Governmental budgeting in any country is influenced by four main social groups that’s mean voters (or suppliers costs), political team (shapers costs) Bureaucrats (price donors) and are pressure groups (direction makers). As aspect of public view. These groups not behave differently from each other and in own function continuously will be given to private interests. This study aimed to analyze the relationship between political participation (Percent of voters in presidential election) and Resource allocation in Iran. This study as aspect of nature and method is descriptive – analytical. There for were used fund Data related to between 1997, 2002, 2006, 2010 and 2012 and province voters' percentage of presidential election in four periods. For analyzing data were applied quantitate methods such as correlation analysis, regression analysis, ANOVA.the results show that there is significant correlation between fund allocation and political participation of province (the percent of voters in presidential election) as the allocated funds between 1997, 2002, 2006, 2010 and 2012 years with the percent of voters in presidential election in order of 0.741, 0.766, 0.606, 0.466 and 0.482 Correlation is significant at the level 0.01. Also the results of ANOVA and regression analysis confirmed this issue.
خلاصه ماشینی:
تحليل رابطۀ بين مشارکت سياسي و تخصيص منابع در ايران ١ هادي حکيمي ،٢ ايرج تيموري ،٣ محمدتقي معبودي ٤ چکيده بودجه ريزي دولتي در هر کشوري متأثر از رفتار چهار گروه عمدة اجتماعي يعني رأي دهندگان (يا تأمين کنندگان هزينه ها)، تيم سياسي (شکل دهندگان هزينه ها)، بوروکرات ها (هزينه کنندگان ) و گروه هاي فشار(جهت دهندگان هزينه ها) است .
از اين رو با توجه به وابستگي اقتصاد ايران به درآمدهاي حاصل از صادرات نفت و نقش دولت در توزيع اعتبارات بين مناطق جغرافيايي (استان ها)، پژوهش حاضر با هدف بررسي رابطۀ بين ميزان مشارکت سياسي استان ها (شرکت کنندگان در انتخابات رياست جمهوري ) و اعتبارات تخصيص يافته به آن ها (١٣٩٢-١٣٧٥) انجام گرفته و در اين راستا سوال اصلي پژوهش به صورت ذيل مطرح مي شود: آيا بين ميزان مشارکت سياسي (شرکت در انتخابات رياست جمهوري ) استان هاي کشور با اعتبارات تخصيص يافته به آن هارابطه وجوددارد؟ ۹.
نظريات مشارکت سياسي با رويکرد اقتصادي ـ اجتماعي با توجه مفهوم مشارکت سياسي ، اين سوال پيش مي آيد که چرا مردم در فعاليت هاي سياسي مشارکت دارند و چه عواملي در اين زمينه تعيين کننده هستند؟ نظريات متعددي در ابعاد جامعه شناختي ، روانشناختي ، اقتصادي و تلفيقي توسط محققان مختلف مطرح شده است که در اين بخش برخي از آن ها که قادر به تبيين ارتباط بين مشارکت سياسي (شرکت در انتخابات ) و تخصيص اعتبارات هستند، بررسي مي شود: ٢.
تحليل رگرسيون جدول شمارة (٥) براي سال ١٣٧٥ نشان مي دهد که ٥٣ درصد از اعتبارات تخصيص يافته به استان ها را در اين سال ميزان مشارکت سياسي تعيين مي کرده است .