چکیده:
گفتمان ناکارآمدی و ناکامی طرحهای جامع شهری ایران و مقاومت نهادهای مسئول در اصلاح شیوههای جاری، ضرورت زمینهیابی ناکاراییها را برجسته کرده و پژوهش با پرسشِ ریشه انتقادات و ناکاراییهای مطرحشده در کجاست؟ آغاز شد. این پژوهش از نوع کیفی با جنبهی اکتشافی است که به روش دادهبنیاد مدل استراوسی، دادهیابی اسنادی (70 نوشتهی علمی پژوهشی) و مصاحبهی هدفمند (20 نفر خبره) در قالب کدگذاری باز، محوری و گزینشی فراهم و برآیندپژوهش با «ارزیابی به کمک پرسشهای کرسول» به تایید مشارکتکنندگان رسید. هدف پژوهش روشنکردن زمینهسازهای ناکارایی طرحهای جامع شهری است و یافتههای پژوهش که به ترتیب اهمیت در 10 زمینهی «ساختار کلان برنامهریزی شهری ایران» ساختارهای «سیاسی»، «حقوقی و قوانین»، «اداری و تشکیلاتی»، «تصمیمگیری»، «برنامهریزی شهری»، «راهبری»، «قدرت»، «ارزیابی» و «پایش و دیدهبانی» در چارچوب «ساختارهای برنامهریزی شهری ایران» مقولهبندی شد، نشان داد که مهمترین زمینهسازهای ناکارایی به ترتیب هر ساختار «نبود زبان مشترک برنامهریزی»، «ضعف در سیاستسازی و سیاستگذاری»، «نبود ساختار حقوقی یکپارچه»، «ساختار سازمانی نامتناسب»، «نظام تصمیمگیری متمرکز»، «الگوی برنامهریزی جامع سازگار نشده»، «ناسازگاری سامانهی راهبری»، «دخالت نابجای عناصر قدرت»، «نبود ساختار ارزیابی» و «ناکارآمدی ساختار پایش و دیدبانی» است و کاربست شیوه و الگوی برنامهریزی کنونی که با محیط برنامهریزی ایران، ناسازگاری دارد نیز پیامد آن است.
The discussion of the inefficiency and failure of Iran's urban master plans and the governanceinstitutions' resistance to reforms highlighted the need to investigate the inefficiencies.The research began with this question: from where is the root of the criticismsand inefficiencies raised? This research is of qualitative type with an exploratoryaspect conducted by the Straussian model, the data documentary search (70 articles),and purposeful interview (20 experts). The collected data were categorized in the formof open coding, axial coding, and selected coding. The study results were confirmed andapproved by the participants with "Cresol questions Assessment." The aim is to shedlight on the underlying causes of inefficiency in urban construction plans. The findingsof the study were categorized in 10 fields of "macrostructure of Iran's urban planning",and structures of "political", “law and legal", “administrative and organizational", “decision-making", “urban planning", “leadership", “power", “evaluation” and “monitoringand observation”.These categories showed that the most important underlying causes ofinefficiencies are “lack of common planning language", “weakness in “policymaking andpolicy-taking", “lack of integrated legal structure", “disproportionate organizational structure",“centralized decision system", “incompatible master planning model", “incompatibilityof the management system", “inappropriate interference of power elements", “lackof evaluation structure” and the “inefficiency of the monitoring and oversight structure”.These causes result in applying the current method and planning model, which is incompatiblewith the Iranian planning environment.
خلاصه ماشینی:
هدف پژوهش روشن کردن زمينه سازهاي ناکارايي طرح هاي جامع شهري است و يافته هاي پژوهش که به ترتيب اهميت در ده زمينه «ساختار کلان برنامه ريزي شهري ايران » ساختارهاي «سياسي»، «حقوقي و قوانين »، «اداري و تشکيلاتي»، «تصميم گيري»، «برنامه ريزي شهري»، «راهبري»، «قدرت »، «ارزيابي» و «پايش و ديده باني» در چارچوب «ساختارهاي برنامه ريزي شهري ايران » مقوله بندي شد، نشان داد که مهم ترين کليدواژه ها: زمينه سازهاي ناکارايي به ترتيب هر ساختار «نبود زبان مشترک برنامه ريزي»، «ضعف در سياست سازي ساختار برنامه ريزي، وسياست گذاري»،«نبودساختارحقوقييکپارچه »،«ساختارسازمانينامتناسب »،«نظام تصميم گيري ناکارايي، برنامه ريزي متمرکز»، «الگوي برنامه ريزي جامع سازگار نشده »، «ناسازگاري سامانه راهبري»، «دخالت نابجاي شهري، طرح جامع ، عناصر قدرت »، «نبود ساختار ارزيابي» و «ناکارآمدي ساختار پايش و ديدباني» است و کاربست شيوه و برنامه ريزي جامع الگوي برنامه ريزي کنوني که با محيط برنامه ريزي ايران ، ناسازگاري دارد نيز پيامد آن است .
از اين ديد، شايد ريشه کاربست اين گونه قرارداد تيپ ١٢ (دفتر فني سازمان برنامه و بودجه ، طرح ها و چرايي اين همه پافشاري ساختار رسمي ِ ١٣٦٩)؛ تهيه طرح جامع شهرها و جايگزيني نظريه برنامه ريزي ايران ، جستارها و پرسمان هايي باشد که طرح هاي ساختاري راهبردي (ماجدي، ١٣٩١)، همچنان برجسته مانده اند.