چکیده:
از مهمترین اصول لفظی، «اصالةالحقیقه» است و کاربرد آن، در جایی است که معنای حقیقی و مجازی لفظ معلوم و مشخص باشد، اما مراد متکلم معیّن و معلوم نیست؛ در این صورت گفته میشود: اصل بر معنای حقیقی بوده و ارادۀ معنای مجازی نیازمند دلیل میباشد.
نظر به اهمیت استنباط دقیق احکام شرعی، پژوهش حاضر با نگاه مسئلهمحورانه و با مراجعه به منابع کتابخانهای، موارد به کارگیری اصل مزبور را در آثار فقهای امامیه در باب حج مورد بررسی قرار داده است. از جمله اهداف این پژوهش گردآوری منبعی منسجم و جامع است که به صورت تحلیلی و استدلالی بحث مذکور را در باب حج مورد بررسی قرار دهد و ثمرات احتمالی مترتب بر هر بحث را بیان کند.
یافتههای تحقیق حاکی از آن است که فقها در جایی که امکان اجرای اصالةالحقیقه وجود داشته است، پس از ذکر معنای حقیقی و مجازی، با ذکر دلیل به تبیین نظریة مختار خویش پرداختهاند که حسب تتبع جستار حاضر این امر در ذیل پنج مبحث و عنوان فقهی صورت گرفته که نوشتار پیش خواهد کوشید به تبیین و تحلیل این مواضع بپردازد.
One of the most important verbal principles is Isalat al- Haqiqa (the originality of truth) and it is applied when unlike the speaker’s intention, the real and virtual meanings of the word are known and definite. In this case, the originality refers to the real meaning and the virtual meaning needs a reason.Given the importance of the accurate inference of Sharia rules, this study, with a problem-oriented view and referring to library sources, examines the applications of originality in the works of the Imamiyyah jurists on Hajj. One of the aims of this research is to compile a coherent and comprehensive source to examine the discussions regarding Hajj analytically and argumentatively and express the possible outcomes of each discussion. The findings of the research show that due to the possibility of the implementation of Isalat al-Haqiqa and providing the real and virtual meanings, the jurists explain their autonomous theory equipped with the reasons which, according to this research, are subtitles of five jurisprudential topics. This Research will try to explain and analyze them.
خلاصه ماشینی:
به بیان دیگر، با توجه به دو قولی که در مسئله وجود دارد مبنی بر اینکه فردی که حجش را فاسد میکند آیا حج اول فرض وی است و فاسد نامیدن آن مجاز است و حج دوم عقوبت عملش میباشد یا اینکه بر عکس، صحیح است؟ اگر بگوییم اولی فرض و دومی عقوبت آن است، کما اینکه شیخ طوسی آن را برگزیده، و حسنۀ زراره نیز دال بر آن است که ذمۀ مستأجر از آن بری گشته و اجیر نیز مستحق اجرت کار خود میگردد.
حج مستأجر به اجیر بهطور مطلق واجب شده است؛ براساس این دیدگاه حج اول وی فاسد است و مستحق نخواهد بود؛ چراکه اجیر برای انجام حج صحیح اجراه شده نه حج فاسد و حج دوم نیز بنا بر برخی اقوال بهخاطر عقوبت آن میباشد و از باب اجاره نیست.
همچنین به دلیل اجماع بر صبیان نیز واجب است بدین صورت که ولی باید به کودک ممیز امر کند که طوافالنساء را بهجا آورد و در مورد کودک غیر ممیز باید خود آن را به جای وی انجام دهد، لیکن این اطلاق وجوب بر کودک اطلاق مجازی میباشد.
3. احکام احصار و صد نظر مشهور این است که قربانیای که شخص محصور در حج قران همراه خود آورده و ذبح میکند برای بیرون آمدن او از احرام بهطور مطلق کفایت میکند، حتی اگر بهوسیلۀ اشعار یا تقلید واجب شده باشد.
اما با توجه به اینکه قربانی واجب و حقیقی قربانیای است که اشعار و تقلید شده باشد، لذا اطلاق قربانی سیاق شرعی بر قربانی فرد محصور از باب مجاز و استعمال مجازی میباشد.