چکیده:
زبان فارسی برای نقشهای دستوری عطف و ربط از دو تکواژ [o] و [va] که نقش مشابهی دارند و هر دو با نویسۀ «و» نگاشته میشوند بهره میبرد. از این رو، در پژوهش پیش رو این دو تکواژ همنقش-همنویسه در نظر گرفته شدهاند. تکواژ [o] پیبستی است که با تغییرات آوایی و مقولهای از گذشته به پارسی نوین رسیده است. تکواژ [va] نیز وامواژهای از عربی است. دلیل اصلی وامگیری واژۀ [va] از عربی جبران عدم امکان کاربرد پیبست [o] در بافتی بوده که میزبانی برای چسبیدن این پیبست به آن وجود نداشته یا بین میزبان و این پیبست درنگ شده باشد. البته چنانچه در سبک رسمی گوینده پس از تولید همپایۀ نخست درنگ نکند میتواند یکی از دو تکواژ [o] یا [va] را تولید کند. هدف این مقالۀ تحلیلی بررسی تلفظ این دو تکواژ در بافتهای گوناگون است. بدین منظور محدودیتهایی که تعاملشان در قالب چند رتبهبندی تلفظ این دو تکواژ را تعیین میکنند در چارچوب نظریۀ بهینگی (پرینس و اسمولنسکی، 2004 /1993) مورد بحث قرار گرفتهاند. نتایج این پژوهش در مورد پیبست [o] حاکی از آن است که اگر همپایۀ نخست مختوم به یک همخوان باشد، فرایند «بازهجابندی» رخ میدهد. ولی چنانچه این همپایه مختوم به واکه باشد یک همخوان میانجی میان آن و پیبست [o] برای رفع التقای واکهها درج میشود. بدین صورت که همخوان میانجیای که مشخصۀ مشترکی با یکی از واکههای [i]، [u] یا [o] داشته باشد درج میشود. اما از آنجا که هر یک از واکههای [e]، [a] یا [] مشخصۀ مشترک بارزی با همخوانهای میانجی زبان فارسی ندارند، میان همپایۀ مختوم به یکی از این واکهها و پیبست [o] یک همخوان میانجی که با واکۀ دوم یعنی [o] ی پیبست مشخصۀ مشترکی دارد درج میشود. سرانجام علت حذف واکۀ /a/ی واژۀ [va] هنگام التقای آن با یکی از دو واکۀ کشیده /A/ یا/i/ گونۀ خاصی از محدودیت پایایی MAX است که مانع حذف واکههای کشیده میشود.
Persian uses [o] and [va] as two conjunctions, both of which mean ‘and’. Interestingly, both are represented by the grapheme in the Persian orthography. Accordingly, they are considered homofunction-homogragh conjunctions in the present research. The morpheme [o] is an enclitic that has reached the Modern Persian from the past after undergoing some phonological and categorical changes. The morpheme [va] is an Arabic loanword. The main reason for borrowing it from Arabic was to compensate for the impossibility of applying [o] in an environment where there is no host for [o] to attach to, or there is a pause between the host and [o]. Moreover, a speaker can produce [o] or [va] if he chooses not to pause after producing a word. This research aimed at analyzing the pronunciation of these conjunctions in various phonological environments applying optimality theory (Prince and Smolensky, 1993/2004). In so doing, the constraints whose interactions within the rankings determine the pronunciation of these conjunctions are discussed. As the results regarding the enclitic conjunction [o] indicate, in case the first part of the parallel structure ends in a consonant, it will undergo resyllabification. However, if the first part of the parallel structure ends in a vowel, an intervocalic consonant will be inserted between it and the enclitic [o] to resolve hiatus. More specifically, if the first part of the parallel structure ends in one of the vowels [i], [u] or [o], the intervocalic consonant will share the same feature with them. But as other Persian vowels [e], [a] or [] do not share a significant feature with Persian common intervocalic consonants, the intervocalic consonant will share the same feature with the enclitic [o]. Finally, when the conjunction /va/ conjoins a word starting with a long vowel, a ranking which contains a specific type of MAX constraint resolves hiatus by deleting /a/ and preserving the long vowel.
خلاصه ماشینی:
» آنها ميافزايند که واو عطف عربي هرگز در شعر فارسي کاربردي نيافته و در همه شعرهاي فارسي پيبست [o] به کار رفته است ؛ مانند بيت معروف زير از سعدي که اين پيبست پنج بار در آن تکرار شده است : ابر و باد و مه و خورشيد و فلک در کارند تا تو ناني به کف آري و به غفلت نخوري البته بر اساس گرامي و عصّار (١٣٩٥) تنها کاربرد واو عطف عربي در شعرهاي ملمع (بيت ها و مصراع هاي عربي) ديوان حافظ است که به سياق عربي، ولي با تلفظ فارسي، به صورت [va] خوانده ميشود: الا ياايهّاالساقيَ ادِر کاَساً و ناوِلها که عشق آسان نمود اوّل ولي افتاد مشکل ها قادري نجف آبادي (١٣٩٥) ساخت هاي هم پايۀ عطفي را به سه گروه تصادفي، طبيعي و ترکيب دسته بندي ميکند؛ از نظر او در هم پايۀ تصادفي (مانند زن و مار) هيچ گونه باهمايي يا رابطۀ معنايي محکمي ميان هم پايه ها وجود ندارد.
تعامل محدوديت هاي نشان داري [high+AGREE]،labial[ +AGREE] و [round+AGREE] با يکديگر و با چند محدوديت ديگر در رتبه بندي (١٠) تعيين ميکند که کدام همخوان ميانجي بايد در بافت ميان هر يک از شش واکۀ زبان فارسي و واکۀ [o]ي تکواژ عطف درج شود.
همچنين ، هم نويسه - هم نقش بودن اين دو تکواژ عطف و ربط دليل ديگر اين وام گيري است ؛ کاربرد نويسۀ «و» به عنوان نمايندٔە واکۀ [o] و همخوان [v] در نظام نوشتاري زبان فارسي باعث شده که اين نويسه به طور مشترک براي تکواژهاي هم نقش [o] و [va] هم به کار برود.
Tehran: Iran University Press [In Persian].
Tehran: Iran University Press [In Persian].