چکیده:
اندیشهی طرفداران رویکرد سنتی به فقه، مبتنی بر مناسبات سنتی، همواره حولمحور مفاهیم مشترکی نظیر «اسلام» و «جامعهی مسلمین»، وجوب صیانت از «اسلام» و نفی سلطهی «کفار» قوام یافتهاست، لکن این اندیشه امروز ناگزیر از توجه به مفاهیم مبتنی بر مناسبات جدیدی است که در آنها «ملّت مبتنی بر سرزمین» جایگزین «امّت مبتنی بر عقیده» شدهاست. مفاهیمی که نهتنها الزاما اسلامی نیستند، بلکه در مواردی ممکن است با منافع سایر مسلمانان جهان نیز در تعارض و تقابل قرار گیرند. به عبارت روشنتر، امروزه، کارویژهی قاعدهی «نفیسبیل» با یک تطور مفهومی در واژهی «بیگانه» مواجه شدهاست. «بیگانه» بهعنوان موضوع تقریر سنتی از قاعدهی «نفیسبیل»، بیگانهی عقیدتی بود و «بیگانه» بهعنوان موضوع تقریر نوین از آن، بیگانهی جغرافیایی است. این تحول مفهومی از ابتناء بر عقیده به سرزمین، نتیجهی توسعه و گسترش اندیشهای است که پس از معاهدهی صلح وستفالی در علوم و مناسبات بشری پدید آمد و فقه شیعی نیز ناگزیر از توجه به آن گردیدهاست. نگارنده این مقاله، در پی ارزیابی ظرفیت قاعدهی فقهی «نفیسبیل» در راستای مواجهه با این تحول در ساحت اندیشهی بشری است.
The idea of the proponents of the traditional approach to jurisprudence, based on traditional relations, has always been based on common concepts such as "Islam" and "Muslim community", the obligation to protect "Islam" and deny the domination of "infidels", but this idea is inevitable today. Attention is paid to concepts based on new relationships in which "land-based nation" has replaced "belief-based nation." Concepts that are not only not necessarily Islamic, but in some cases may also conflict with the interests of other Muslims in the world. In other words, today, the special function of the "Denial of Domination" rule is faced with a conceptual evolution in the word "alien". "Alien" as the subject of the traditional interpretation of the rule of "Denial of Domination" was an ideological alienation, and "alien" as the subject of the new interpretation of it is a geographical alienation. This conceptual transformation based on the belief in the land is the result of the development and expansion of the idea that emerged in the sciences and human relations after the Treaty of Westphalia, and Shiite jurisprudence has been forced to pay attention to it. The author of this article seeks to evaluate the capacity of the jurisprudential rule of "Denial of Domination" in order to face this change in the field of human thought.
خلاصه ماشینی:
بازخوانی قاعده ی «نفیسبیل » در دولت مدرن اسلامی 1 محمدرضا دانش شهرکی تاریخ دریافت : ١٤٠٠/٠٢/٢٦ تاریخ پذیرش : ١٤٠٠/٠٣/٣١ چکیده اندیشه ی طرفداران رویکرد سنتی به فقه ، مبتنی بر مناسبات سنتی، همواره حول محور مفاهیم مشترکی نظیر «اسلام » و «جامعه ی مسلمین »، وجوب صیانت از «اسلام » و نفی سلطه ی «کفار» قوام یافته است ، لکن این اندیشه امروز ناگزیر از توجه به مفاهیم مبتنی بر مناسبات جدیدی است که در آن ها «ملت مبتنی بر سرزمین » جایگزین «امت مبتنی بر عقیده » شده است .
مدعای اصلی نگارنده در این باب آن است که فقه در دوران معاصر ناگزیر از مواجهه با پدیده ها و مفاهیم مختلفی است که نه تنها الزاما بر مبنای تقریری از اسلام که حول محور مفاهیم عقیدتی سامان یافته ، ایجاد نشده اند، بلکه در مواردی میتوانند منجر به تعارض و تقابل منافع مسلمانان یک سرزمین با سایر مسلمانان نیز گردد.
تحلیل مفاد قاعده همانطور که بیان شد، منظور از قاعده نفیسبیل در فقه سنتی، آن است که هر قسم سبیل ، که به نحوی از انحاء، موجب ترجیح کفار بر مسلمانان شود، جعل نشده و هرگاه چنین امتیازی برای غیر مسلمان نسبت به مسلمان پدید آید، قاعده ی نفیسبیل جریان یافته و ترجیح یاد شده را منتفی میسازد؛ زیرا بر اساس این قاعده که حاکم بر سایر ادله و قواعد فقهی است ، «در اسلام هر حکمی که مستلزم چنین سلطه ای باشد، 126 الهی نبوده و به مقتضای این قاعده نباید به آن عمل گردد.